تست ۳ کوه پیاژه چیست؟
وظیفه تست سه کوه برای آزمایش توانایی کودکان در نگاه کردن به یک فرد دیگر طراحی شده است. در مطالعه پیاژه و اینهلدر (1956)، از کودکان خواسته شد عکسی را انتخاب کنند که نمایانگر دیدگاه مدلی باشد که عروسکی که در طرف دیگر مدل قرار گرفته است، می بیند(منبع).
وظیفه سه کوه برای بررسی درک کودکان از چشم اندازهای فضایی و توانایی آنها در گرفتن دیدگاه دیگران طراحی شده است(منبع).
نحوه اجرا تست 3 کوه پیاژه:
در طول آزمون سه کوه، کودکان ابتدا مدل سه کوه را از دیدگاه های مختلف بررسی می کنند و سپس از آنها خواسته می شود که در یک طرف مدل بنشینند. یک عروسک در سمت دیگر مدل قرار داده شده است. سپس تصاویری از مدل گرفته شده از منظرهای مختلف به کودکان نشان داده می شود. آزمایشگر از بچه ها می پرسد که کدام عکس به بهترین وجه نشان دهنده چیزی است که عروسک در حال حاضر می بیند(منبع).
نظریه رشد پیاژه:
تئوری رشد شناختی ژان پیاژه نشان می دهد که کودکان در چهار مرحله مختلف رشد فکری حرکت می کنند که نشان دهنده پیچیدگی فزاینده تفکر کودکان است.
تاریخچه نظریه رشد شناختی پیاژه:
پیاژه در دهه 1920 در مؤسسه بینه استخدام شد، جایی که کارش ایجاد نسخه های فرانسوی سؤالات در مورد آزمون های هوش انگلیسی بود. او با دلایلی که کودکان برای پاسخ های اشتباه خود به سوالاتی که نیاز به تفکر منطقی داشتند، مجذوب خود شد. او معتقد بود که این پاسخ های نادرست تفاوت های مهمی را بین تفکر بزرگسالان و کودکان آشکار می کند(منبع).
مراحل رشد شناختی پیاژه
هر کودکی مراحل را به یک ترتیب طی می کند (اما نه همه با یک سرعت) و رشد کودک با بلوغ بیولوژیکی و تعامل با محیط تعیین می شود. در هر مرحله از رشد، تفکر کودک از نظر کیفی با مراحل دیگر متفاوت است، یعنی هر مرحله شامل نوع متفاوتی از هوش است(منبع).
نظریه رشد شناختی ژان پیاژه پیشنهاد می کند که کودکان در چهار مرحله مختلف یادگیری حرکت می کنند. نظریه او نه تنها بر درک چگونگی کسب دانش کودکان، بلکه بر درک ماهیت هوش نیز متمرکز است. مراحل پیاژه عبارتند از:
- مرحله حسی حرکتی: تولد تا 2 سالگی
- مرحله پیش عملیاتی: سنین 2 تا 7 سال
- رحله عملیات عینی: سنین 7 تا 11 سال
- مرحله عملیات صوری: سن 12 سال به بالا(منبع)
مرحله حسی حرکتی 0 تا 2 سالگی:
نوزادان با لمس کردن، چنگ زدن، تماشا کردن و گوش دادن شروع به ساختن درک جهان از طریق حواس خود می کنند. آنها همچنین شروع به ایجاد حس ماندگاری شی می کنند، به این معنی که می فهمند اشیا حتی زمانی که نمی توانند آنها را ببینند وجود دارند.
مرحله پیش عملیاتی 2 تا 7 سالگی:
کودکان زبان و تفکر انتزاعی را توسعه می دهند. این بدان معناست که آنها می توانند در مورد مفاهیم و ایده هایی که فیزیکی نیستند فکر کنند. آنها همچنین بازی نمادین (“بازی وانمود کردن”)، کشیدن نقاشی، و صحبت در مورد چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده را شروع می کنند.
مرحله عملیات عینی 7 تا 11 سالگی:
کودکان قوانین منطقی و ملموس (فیزیکی) در مورد اشیاء مانند قد، وزن و حجم را یاد می گیرند. آنها همچنین یاد میگیرند که خواص یک شیء ثابت میمانند، حتی اگر ظاهر آن تغییر کند (مثلاً خاک رس مدلسازی).
مرحله عملیات عینی 12 سال به بالا:
نوجوانان قوانین منطقی را برای درک مفاهیم انتزاعی و حل مسائل می آموزند. به عنوان مثال، آنها ممکن است مفهوم عدالت را درک کنند(منبع).
خود محوری از نظر پیاژه
ژان پیاژه روانشناس و زیست شناس سوئیسی پیشگام مطالعه علمی خود محوری بود. او رشد شناخت را در کودکان ردیابی کرد، زیرا آنها از حالت خودمحوری افراطی خارج می شوند و متوجه می شوند که افراد دیگر (و سایر ذهن ها) دیدگاه های جداگانه ای دارند. در چارچوب نظریه رشد شناختی مبتنی بر مرحله پیاژه، نوزاد در مرحله حسی-حرکتی به شدت خود محور است(منبع).
مرحله پیش عملیاتی از 2 تا 7 سالگی رخ می دهد و مرحله دوم در مراحل رشد شناختی پیاژه است. در تمام مراحل پیش عملیاتی، تفکر کودک خود محور است. به گفته پیاژه، در مرحله پیش عملیاتی، کودک در درک زندگی از هر منظر دیگری غیر از دیدگاه خود مشکل دارد. در این مرحله، کودک بسیار من، خودم و من جهت گیری است(منبع).
خودمحوری چیست؟
برای کودکان بین 2 تا 7 سال غیرمعمول نیست که رفتارهای خودمحورانه از خود نشان دهند. از نظر رشد، آنها تمایل دارند که زندگی را از منظر خود ببینند و دیگران را به عنوان بخشی از منظومه شمسی که مرکز آن هستند، ببینند. این دیدگاه طبیعی است(منبع).
آنچه در مراحل مختلف می توانیم انتظار داشته باشیم:
از منظر رشدی، با افزایش سن و بلوغ مغز، تمرکز «فقط خود» به سمت تمرکز «خود و دیگران» تغییر میکند. برخی تحقیقات نشان میدهند که توانایی ما برای کنترل تکانهها، تصمیمگیری و فکر کردن به شیوهای کمتر خودمحورانه در سنین 6 تا 13 سالگی رخ میدهد. بنابراین بچههای کوچکتر طبیعتاً خودمحورتر هستند(منبع).
ریشه خودمحوری در کودکان:
همه اینها به مغز در حال رشد کودک نوپا خلاصه می شود. به ویژه قشر جلوی مغز که کنترل خود را مدیریت می کند. در این سن، کودک قشر جلوی پیشانی بسیار توسعه یافته ای ندارد. این بدان معناست که اشتراک گذاری با دیگران و کنترل تکانه های آنها برای آنها کمی سخت تر است. این به مرور زمان تغییر خواهد کرد. یک مطالعه منتشر شده در Neuron نشان می دهد که در سن شش سالگی، این مهارت ها بسیار بهتر توسعه می یابند.
و از آنجا که مغز آنها هنوز در حال رشد است، ممکن است کودک با چیزهایی مانند مفهوم مالکیت، ادب، همدلی و خودکنترلی کلی دست و پنجه نرم کند(منبع).
فرق خودخواهی و خود محوری چیست؟
خودمحور بودن به این معنی است که شخصی صرفاً به خواسته ها، نیازها یا علایق خود توجه دارد. خود محوری یک ساختار روانشناختی است که می تواند بر عملکرد تأثیر بگذارد. خود محوری می تواند با کمبود خودآگاهی، عصبانیت، افسردگی و کاهش مهارت های اجتماعی همراه باشد.
خودمحوری با خودخواهی مشابه است، اما شامل خود خدمتی بدون توجه به رفاه دیگران یا به قیمت آن است(منبع).