عید شده؛ عودت و عید و عاد همه از یک جا است.عودت یعنی برگرداندن - یک پولی از یکی قرض گرفته بودی بهش پس میدی ؛عودت میدی - عید یعنی برگشتن؛اما تا برگشتن به کجا باشد . قوم عاد هم برگشتند اما به بد جایی برگشتند ،چرا که به اصل خودشان بر نگشتند.
اما عید یعنی برگشتن به همان اصل خودت به همان وطن اصلیت. ملتفت شدی ؟ یادت هست ؟
یکبار که آنجا بودی خدا خوشش آمد ازتو؛ بس که قشنگ و زیبا بودی ،یک دستی به سر و گوشت کشید .تو هم ترسیدی و فرار کردی. تو آهو بودی ترسیدی و فرار کردی- یادت هست؟ هیچ وقت هم دیگر جایی به آن خوبی پیدا نکردی. جایی به آن روشنی دیگر پیدا نکردی وفور نعمت بود نعمت بود آرامش بود الان هم چند وقت است داری فرار می کنی .
حالا دیگر عید است و وقت برگشتن است برگرد. حالا که رفتی و دنیا را سیاحت کردی و دیدی رفیقی بهتر از خدا پیدا نمی کنی.
پس حالا برگرد.حالا وقتش است که آرام بگیری. وقت آرام شدن است، وقت رام شدن است و کی رام کند تو را بهتر از خدا؟1نسیم خنک اسفند،ما را به فصل جدیدی رهنمون می سازد و قافله گیتی چهره دیگری از خود نشان می دهد.زمین؛ گل و گیاهش را، کوه؛ سبزه زارش را، پرنده؛ چهچهه و آوازش را و باد؛ نسیم روح نواز ش را به رخ می کشد.گویا همه به زبان خود می گویند آمدیم و آن چه توانستیم عرضه کردیم.اینان همه ندای تغییر و تحول سر می دهند و این همه موهبت سخاوتمندانه در اختیار انسان قرار می گیرد.اما آیا انسان هم به عنوان جزئی از این طبیعت بی کران سهم خویش را ادا می کند؟ آیا ما هم از سردی و سکون خارج شده ایم؟ و از قافله طبیعت عقب نمانده ایم؟در آستانه فصل جوشش زمین آیا نشانه تغییر و جنب و جوش در ما پدید آمده است؟ آیا چیزی برای عرضه به پیشگاه خداوندگار داریم یا هنوز همان انسان زمستانی بی روح هستیم و بهاری نشده ایم؟
اما ویژگی های انسان بهاری چیست؟ خیر اندیشی و خیر خواهی ، خوش اخلاقی و خوش زبانی، نشاط و شادابی ، خدمت صادقانه و بی منت، استقامت و استواری در راه دینداری واقعی و همه صفاتی که انسان را خوش منظر دوست داشتنی و بالاخره بهاری می کند.
بهار تلنگر تغییر و بیدار شدن است برای انسان خفته و زمستانی. باید به سوی بهار بی خزان و ابدی کوچید و طعم شکوه و عظمت را چشید.
در این بهار چه زیباست زنده شدن دوباره طبیعت واقعی انسان که همه ذرات عالم را به وجد می آورد. بهار یاد آور رستخیزی عظیم است، رستاخیزی که در شکوه و عظمت از زنده شدن مردگان در روز حساب هیچ کم ندارد. آری این رستاخیز چیزی جز رویداد عظیم ظهور نیست رویدادی که هم نجات بخش است و هم حیات بخش هم به انسان ها زندگی می بخشد و هم به جهان طبیعت. پس شایسته است که در آستانه فصل سبز یادی از جان و روح بهار داشته باشیم و بگوییم:(السلام علی ربیع الانام و نضره الایام، سلام بر تو ای بهار آفرین انسان ها و جان بخش جان ها و ای طراوت روزگاران؛ مهدی جان)اما در عصر ظهور طبیعت به دنبال انسان است. وقتی انسان به تمام معنا بهاری ظهور کند زمین و زمان چاره ای جز بهاری شدن ندارد. آسمان و زمین، گیاه و جانور، آب و خاک و ابر و باد و مه وخورشید و فلک همه خدمتگذار انسان می شوند و بی هیچ دریغی آن چه در چنته دارند به پای او نثارمی کنند همه ی تحولات عصر ظهور و همه برکاتی که نازل می شود و همه رفاه و آسایش و امنیتی که بر قرار می شود همه پیامد تحول انسان و بهاری شدن اوست.بیاییم ما هم به همراه طبیعت بهاری شویم و بهاری در بهار بسازیم.از خدای مهربان بخواهیم در ظهور آن انسان به تمام معنا بهاری تعجیل فرماید که خود فرمود:برای ظهور من زیاد دعا کنید که فرج و گشایش شما در آن است. پس همه در لحظه ی تحویل سال جدید بر زبان هایمان بسراییم:  "أََلَّلهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِکَ ألفَرَج" 1- از کتاب باران خلاف نیست – برگرفته از جلسات حاج اسماعیل دولابی