-
2013_03_17, 12:33
بالا |
پست 1
روانشناسی؛ علمی که متأسفانه غرب آز آن سوء استفاده کرد
مفهوم سبک زندگی از آنجایی که جنبه های مختلف زندگی انسان در ارتباط است، از جمله مفاهیمی است که ابعاد متعددی را در بر میگیرد. از جمله ابعاد قابل بحث در طرح مسئله سبک زندگی؛ اهمیت ارتباط شیوه زندگی با جنبه روانی انسان است که منجر به بروز علمی به نام روانشناسی شده است. در گفتگو با «حجت الاسلام میر دریکوندی» عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی (ره) جایگاه سبک زندگی در زندگی مردم ایران و نقش علم روانشناسی در تبیین فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار گرفت.
مفهوم سبک زندگی چیست و چه جایگاهی در علوم انسانی دارد؟
سبک زندگی همانطور که از ظاهر واژه پیداست ترجمه واژه لاتین life style هست. همین واژه لاتینی در ترجمهاش به سبک زندگی یک اصطلاحی است که عموماً و بیشتر در علم روانشناسی مطرح شده است. تعریف ساده و خلاصهای که برایش مطرح کردهاند عبارت است از «مجموعهی فعالیتهای روزانه که یک فرد به صورت هدفمند در یک ساختار خاص و با یک روش خاص انجام میدهد.» این را در مجموع میگویند سبک زندگی. با توجه به اینکه علم روانشناسی ابعاد مختلف، واژه و اصطلاحات مختلف دارد؛ خود سبک زندگی هم یکی از واژهها و اصطلاحاتی است که در علم روانشناسی به کار رفته است. روانشناسان مختلفی از جمله آدلر تعریفی برای همین سبک زندگی آوردهاند که عرض کردم؛ مجموعه فعالیتهای هدفمندی که یک فرد به صورت روزانه انجام میدهد. از مهمترین و کلیترین فعالیتها تا جزئیترین و ریزترین فعالیتها در ابعاد فردی، اجتماعی، خانوادگی و حکومتی؛ همه اینها را میگویند سبک زندگی.
آیا قلمرو هر یک از اخلاق و روانشناسی در سبک زندگی اسلامی روشن است؟
اگرچه روانشناسی موجود یعنی روانشناسی امروز که ما میگوییم روانشناسی غربی؛ به ظاهر خودش را مستقل از فلسفه، عرفان و اخلاق میداند ولی در واقع روانشناسی از فلسفه، عرفان و اخلاق جدا شدنی نیست؛ و این همان چیزی است که ما هم دنبال آن هستیم و اسم روانشناسی اسلامی هم بر روی آن میگذاریم. روانشناسی به صورت منطقی و بر اساس یک تفکر عقلانی به طور یقین با فلسفه، عرفان و اخلاق در ارتباط است بنابراین سبک زندگی اسلامی یک بحث اخلاقی و اجتماعی است که در یک چارچوب کاملاً دینی قرار میگیرد. آن علم روانشناسی که ما مد نظر داریم (نه روانشناسی موجود که همان روانشناسی غربی باشد) یعنی روانشناسی اسلامی از فلسفه، عرفان و اخلاق، حتی از فقه، از اجتماع از فرهنگ ملی و دینی ما جدا نیست. بنابراین سبک زندگی اسلامی در چارچوبی قرار میگیرد که با همه این امور سازگار است. حالا شما بگویید چارچوب اخلاقی، چارچوب دینی، چارچوب روانشناختی. با این نگاه هر چارچوبی را برایش تعیین کنید این چارچوب درست است. ولی با توجه به اینکه اصطلاح سبک زندگی از روانشناسی و در محدوده روانشناسی موجود پدید آمده، میتوانیم با همین جامعیتی که در روانشناسی اسلامی وجود دارد، این اصطلاح را ببریم در فضای روانشناسی اسلامی.
شما اشاره به آمیختگی فلسفه و اخلاق در روانشناسی کردید. مبانی انسان شناختی سبک زندگی در فرهنگ غربی و روانشناسی اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه به صورت کلی میتوان گفت نه تنها در علم روانشناسی بلکه در تمام علوم انسانی دیگر که در دنیای غرب مطرح است انسان را به صورت خشک و خالی و در همین دنیا و منحصر به زندگی مادی همین دنیا میبینند. نه چارچوب مشخصی دارند نه نگاهشان به بالاست، نه نگاهشان به خالق انسان است و نه نگاهشان به مبدأ و معاد انسان است. خیال میکنند انسانی وارد دنیا شده، متولد شده بزرگ میشود بعد آب و غذا میخواهد خانه میخواهد و بعد هم که مرد تمام میشود. همه هم و غم روانشناسی شده مدیریت زندگی و رفتار انسان در همین دنیا. ولی روانشناسی اسلامی صرفاً نمیتواند به رفتار حاضر در این دنیا بپردازد و البته باید برای استخراج و استنباط اصول و مبانی روانشناسی اسلامی از دل آیات و روایات یعنی منابع معتبر دست اول اسلامی تلاشهای زیادی صورت بگیرد. در این صورت این نوع روانشناسی نسبت به مسائل زندگی انسان هم در رفتارهای ظاهری و عینی این دنیا و هم برای زندگی اخروی انسان پاسخگو خواهد بود. برای آنکه انسانها در دنیای دیگر با شرایط خاص خودش زندگی را ادامه خواهند داد.
اشکال اساسی در تبیین سبک زندگی اسلامی کجاست که منجر به توصیه مقام معظم رهبری، بر آسیب شناسی این مسئله میشود؟
ما در بحث تولید و بازار یک بحثی داریم به نام کالا و بسته بندی کالا که اگر ارائه مسائل عرفانی اخلاقی و مسائل مربوط به سبک زندگی را به این بحث تشبیه کنیم؛ میبینیم که کالاها موجود است. مایهها و سرمایهها کاملاً موجود است. اما در بخش بسته بندی یا اصلاً بسته بندی نشده است یا بسته بندی به صورت ضعیفی انجام شده است. در لابه لای آیات و روایات ما سبک زندگی وجود دارد. اما اینکه عده ای جمع بشوند و با همایش، با نوشتن کتاب و مقاله، با سخنرانی، با برگزاری کارگاه، اینها را استخراج، تدوین و بسته بندی کنند و به صورت دسته بندی شده ارائه کنند، یا به طور کامل صورت نگرفته یا اگر صورت گرفته ضعفها و نواقص خاص خود را دارند. حالا فرمایشات مقام معظم رهبری از این باب هم راهگشا بود که عده ای شهامت پیدا کردند؛ یعنی فهمیدند که بله میشود رفت سراغ سبک زندگی اسلامی. الحمدلله ایشان موضوع و چارچوب را مشخص کردند. ما میتوانیم به جایی برسیم که سبک زندگی اسلامی را به صورت شسته و رفته و بسته بندی شده تدوین کنیم و به جامعه و مردم و نیز به ارگانهای فرهنگی ارائه کنیم. باید بگوییم یک فرد مسلمان میتواند دقیقاً بر اساس این چارچوب، دارای زندگی سالم و انسانی و اسلامی باشد.
مقام معظم رهبری به ضرورت صلاحیت افرادی که در این زمینه ورود پیدا میکنند تأکید ویژه داشتند. به نظر شما چه کسانی میتوانند در این عرصه قدم بگذارند؟
تنها گروهی از محققین و پژوهشگران میتوانند در این عرصه وارد شده و موفق شوند که هم اطلاعات دینیشان خوب باشد و هم اطلاعات علمیشان. یعنی کسانی که با روانشناسی غربی هیچ آشنایی ندارند اما توان دینی خوبی دارند و در بخش علم دینی قوی هستند اگر این افراد تلاش بکنند آیا میتوانند به روانشناسی اسلامی برسند؟ من میگویم نه. عکس آن هم به همین صورت است؛ فرضاً کسی که دکترای روانشناسی گرفته استاد هست، خیلی هم با روانشناسی موجود آشناست، اما از نظر علم دینی بسیار ضعیف است، یا نه اصلاً در علم دینی مایه و شناخت کافی ندارد، حال این فرد تلاش کند برای روانشناسی اسلامی، موفق میشود یا نه؟ به نظر من موفق نخواهد شد. ما میگوییم تنها گروهی میتوانند بروند به دنبال تولید و ارائه روانشناسی اسلامی که دو ساحتی باشند؛ تخصص در علم روانشناسی موجود و تخصص در منابع دینی و بخش حوزوی و دینی مسئله.
تفاوت عمده علوم غربی و علوم اسلامی در چیست؟
باید گلهمندانه عرض کنم ما در تقابلمان با دنیای غرب دارای دو تفاوت هستیم؛ در تفاوت اول غلبه با ماست. در تفاوت دوم متأسفانه غلبه با آنها. تفاوت اول ما با غرب در اصل سرمایهها و داشتههاست، آنچه که ما به عنوان علم، مبانی، اصول و معارف در اختیار داریم دنیای غرب هیچکدام آنها را ندارد و اگر هم چیزی داشته باشد، بسیار اندک است. پس در تفاوت اول همه میدانند حتی خود غربیها هم میدانند که غلبه با ماست، با دنیای اسلام است. اما متأسفانه در تفاوت دوم که تفاوت هم در چگونگی استفاده از دادههاست، استفاده بهینه از دادهها و سرمایههای موجود است، غلبه با آنهاست. یعنی آنها از آن چیزی که دارند و بسیار اندک است، بهترین استفادهها را میکنند. اما ما از آنچه که داریم یک اقیانوس است، بلکه فراتر از اقیانوس است استفاده لازم را نمیکنیم.
با توجه به جامعیت سبک زندگی اسلامی، علوم مختلف چه نقش و جایگاهی در ارائه سبک زندگی اسلامی میتوانند داشته باشند؟
همان طور که سایر واژهها و اصطلاحات روانشناسی یا هر علم دیگر به اعتباراتی میتوانند در علوم گوناگون مطرح شوند؛ مثل جامعه شناسی، علوم تربیتی، مدیریت، علم سیاست و... میتوانید همین سبک زندگی اسلامی را هم با نگاه جامعه شناختی بررسی کنید؛ یا همین را با نگاه مدیریت یا با نگاه علوم تربیتی بررسی کنید. چون همه این علوم مربوط به انسان و علوم انسانی و اجتماعی هستند. اینها بی ارتباط با هم نیستند ولی سبک زندگی یا به تعبیری سبک زندگی اسلامی، بیشترین تناسب را با خود روانشناسی دارند که در این علم روانشناسی متولد شده و تقویت گردیده است.
ماهیت روانشناسی اسلامی غیر از آن چیزی است که در دنیای امروز به عنوان روانشناسی مطرح میشود؟
آنچه در دنیای امروز مطرح است؛ با همه اختلافها، دیدگاهها، مکاتب و نظریه های موجود در روانشناسی آنچه همه قبول دارند؛ میگویند موضوع علم روانشناسی رفتار انسان است. حالا یکی میگوید مثلاً فقط رفتار عینی و آشکار؛ یکی میگوید نه، رفتار عینی و آشکار همراه با رفتار درونی. در تفسیر رفتار، اختلاف نظرها زیاد است؛ ولی آنچه که برای همه قابل قبول است، این است که روانشناسی با رفتار انسان، با نیَات انسان، با انگیزه های انسان و با هیجانات انسان سر و کار دارد. از دید ما مشکل اساسی این است که روانشناسی موجود، عمدتاً رفتار خشک و خالی را در نظر میگیرد؛ یعنی رفتار یک انسانی که در این دنیا زندگی میکند و اگر هم از دنیا رفت، گویا رفتارش تمام میشود و گویا همه چیز تمام میشود. اما از نگاه ما یعنی از نگاه روانشناسی اسلامی، همین رفتار انسان باید مورد مطالعه قرار بگیرد؛ ولی نه به صورت خشک و خالی؛ یعنی زمینهها، پایهها، مبانی و اصولش نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. جهان بینی، هستی شناسی، نگاه ما به ماهیت انسان، نگاه ما به خالق انسان، نگاه ما به دیگران، همه نگاهها و همه پشتوانهها و همه مبانی با همدیگر رفتار انسان را شکل میدهند. مثلاً در مورد نگاه انسان به عالم آخرت، میبینیم کسی که اعتقاد دارد به عالم آخرت، اعتقاد و یقین دارد به مبدأ و معاد، در همین دنیا، رفتار دنیاییاش تحت تأثیر قرار میگیرد. بر خلاف کسی که رفتار دارد، اما اعتقادی هم به اینها ندارد. رفتار کسی که مؤمن و معتقد است، با رفتار کسی که نه مؤمن است، نه معتقد، زمین تا آسمان متفاوت است. روانشناسی وظیفهاش هست که هر دو رفتار را مورد مطالعه قرار بدهد. اینکه یک روانشناس بیاید و بگوید که آقا ما وظیفه نداریم، وارد این گونه فضاها بشویم، صحیح نخواهد بود. یعنی ادعا، ادعای منطقی نیست.
ملاحظات روان شناختی در شیوه های مختلف تحمیل سبک زندگی غربی بر جامعه اسلامی چه اثری دارد؟
بعضی از روانشناسان غربی، خصوصاً آنهایی که اعتقادی به روانشناسی دینی و اسلامی ندارند، میگویند «روانشناسی یک علم است، یک ابزار است، دین بردار هم نیست؛ شما نمیتوانید بگویید روانشناسی اسلامی یا روانشناسی یهودی یا روانشناسی مسیحی. روانشناسی علم است؛ همان طوری که فیزیک، شیمی و ریاضی علم اند و دین بردار نیستند. » خصوصیت ذاتی روانشناسی طوری است که به راحتی میتواند در جهت مثبت یا در جهت منفی افراد و گروهها را تحت تأثیر قرار دهد. علت هم این است که این علم دقیقاً با انسان، با رفتار انسان و با انگیزهها، شخصیت و اخلاق انسانی سر و کار دارد. در همین روانشناسی موجود، یک سری اصول و نقاط کاربردی هستند که به یک سری واقعیتها اشاره میکنند. حالا یک حکومتی از این اصول و واقعیات در جهت منویات شیطانی خودش استفاده میکند و گاهی اوقات یک حکومتی میتواند از همین روانشناسی استفاده درست هم بکند. بنابراین؛ اینکه که آیا غرب از این علم در جهت منافع خود بهره برداری کرده است؟ میتوانیم بگوییم بله، استفاده کرده است. متأسفانه سالیان سال است که سردمداران خود حکومت امریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی و اروپایی عموماً؛ از این علم استفاده های ابزاری؛ بلکه سوء استفاده بسیار در سطح عمیق و گسترده ای انجام دادهاند.
به نظر شما آیا این سوء استفاده در زندگی مردم جامعه غربی نیز اعمال شده است؟
آنها به کمک همین روانشناسی است که شهروندان خودشان را به صورت گوسفند رام و مطیع درآوردهاند. شکمش را سیر میکند، بیمهاش را تأمین میکند، خودرو اش را و خانهاش را تأمین میکند، بعد هر بلایی بخواهد سرش میآورد. این علم میتواند در این جهت کاربردی، مورد سوء استفاده قرار بگیرد. آنچه که در دنیای امروز قابل مشاهده است و همه هم میتوانند این را بفهمند، این است که این علم توسط حکام امریکا و اسرائیل واقعاً مورد استفاده و سوء استفاده قرار میگیرد. روانشناسی اسلامی که ما دنبالش هستیم، یک روانشناسی انسانی و اسلامی است که در جهت سالم سازی و تقویت زندگی بهتر انسانها تلاش میکند و هرگز در صدد خیانت، سوء استفاده، کلاه گذاشتن، مسائل شیطانی و آن چیزی که نوعی شیطنت در آن باشد، نخواهد بود.
آیا روانشناسی میتواند در تبیین فرهنگ اسلامی به ما کمک کند؟
از دیدگاه روانشناسی اسلامی، موضوع روانشناسی؛ رفتار انسان با تمام ابعاد زندگی انسانی است. ابعاد درونی، بیرونی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی رفتار انسان با تمام مقدمات و پایهها و تمام مبانی و اصول این رفتار در روانشناسی اسلامی بررسی میشود. طبیعتاً سبک زندگی اسلامی نیز در این روانشناسی بسیار جامع مطرح میشود. روانشناسی اسلامی با فلسفه آمیخته است. با عرفان آمیخته است. با اخلاق ما آمیخته است. جدا شدنی نیست. حتی میتوان ادعا کرد که روانشناسی با فقه در ارتباط تنگاتنگی هست. اصلاً فقه ما منفک از روانشناسی ما نیست. روانشناسی اسلامی جدا از رفتارهای فقهی ما نیست. ما تا این حد پیش میرویم که وقتی روانشناسی اسلامی جامعیت خاص خود را پیدا میکند با نگاه اسلامی میتواند تمام جوانب و ابعاد زندگی انسان را مورد مطالعه قرار بدهد. سبک زندگی هم که یکی از این موضوعات هست به همین منوال به صورت جامع و کامل مورد مطالعه قرار میگیرد.
منبع:
-