نقش خانوادهها در دوستی دختر و پسر
نهاد خانواده به عنوان یکی از مکانیسمهای اساسی جامعهپذیری و انتقال ارزشها و نگرشهای جامعه به نسلهای جدید و جوان همواره مورد تاکید بوده است.در این حوزه،خانواده عامل پیونددهنده نسلهای متفاوت به یکدیگر معرفی شده است.
دوستی های خیابانی و آشنا شدن دختران و پسران به دور از چشم والدین یکی از معضلات اجتماعی است . علل اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در جوامع باعث شده سن ازدواج بالا رود و جوانان کمتر تشکیل خانواده بدهند که البته دنیای ارتباطات نیز در شیوع این معضل نقش بسزایی را دارد .
انسان دارای نیازهای مختلف زیستی، اجتماعی، عاطفی و شناختی می باشد. او نیازمند خوردن، آشامیدن و تعامل بادیگران است. این تعامل در پی پاسخ به سوال های شناختی خود است و بالاخره مهمترین نیاز انسانی محبت کردن و مورد محبت واقع شدن است. برخی از روانشناسان با بررسی نیازهای مختلف بشری و سطح بندی آن بر تامین نیازهای عاطفی در دوران نوجوانی و جوانی تاکید فراوان دارند.
اما مسئله ای که در اینجا می تواند مطرح باشد. تامین نیازهای عاطفی از طریق رابطه با جنس مخالف است که اصطلاحا در جامعه ما از آن با نام “دوست دختر” و “دوست پسر” یاد می کنند.
مقصود از دوستی های دختر و پسر رابطه ای نسبتا صمیمانه و گرم و پنهانی که از طریق دیدارهای مخفیانه و رد و بدل کردن هدیه یا برقرار ساختن ارتباط تلفنی بین دختر و پسر ایجاد می شود. اما گسترش چنین روابطی تاثیر منفی در کانون های خانوادگی دارد پایه های خانواده سالم که هسته ای از تشکیلات اجتماع می باشد را متزلزل کرده است . لذا برای جلو گیری از پیشرفت این معضل به علل ممنو عیت چنین روابطی پر داخته می شود تا هر ذهن آگاهی با دانستن این مطالب ، آگاه تر از پیش باشد .
متاسفانه پدیده معاشرت و دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج در بین جوانان به خصوص دانشجویان،یک واقعیت اجتماعی نوظهور است. به نظر میرسد در حوزهء روابط بین دختر و پسر در جامعه به خصوص در بین جوانان،تغییرات نگرشی و ارزشی رخ داده یا در حال شکلگیری است و جوانان جهتگیری نگرشی و ارزشی متفاوتی به نسبت بزرگسالان و خانوادههای خود دارند که این امر گویای شکاف نسلی است.
دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، ممکن است از جهات مختلف، آسیب ببینند. آسیبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن درباره دختران بیشتر است.
به اعتقاد آسیب شناسان اجتماعی،دوستی های خیابانی بدون محبت و عشق واقعی بوده و تنها بر اساس نیازهای غریزی و جنسی شکل می گیرد. اگر این روابط به ازدواج هم منتهی شود به حتم پشتوانه عشق و محبت ندارد و پس طبیعی است که چنین ازدواجی دوام پیدا نکند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذت های جنسی یکدیگر بوده اند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربه این دوستی ها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح زوج ها از یکدیگر به وجود نمی آید، زیرا در اوج هیجانات ناشی از غرایز جنسی، افراد نمی توانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم در اثر شرایط اجباری ازدواج کنند در بیشتر موارد پس از مدتی کوتاه مجبور به جدایی و طلاق می شوند.
آمارها نشان میدهد بیشترین میزان دوستی های خیابانی در سن غریزی است بعضی از پسران ایرانی داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب میکنند و در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند عده ای از انان نیاز های جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستی های افراطی بر طرف می نمایند. متقابلا بعضی از دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی میکنند و متاسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور میکنند که این دوستی ها به ازدواج منتهی می شوند.
روابط خیابانی برای دختران و پسران به یک اندازه عواقب ناخوشایند ی دارد اما آسیب های ایجاد شده بر اثر روابط خیابانی بیشتر متوجه بانوان است چون انها سرمایه ای از دست می دهند که شاید تا آخر عمر سایه ان بر سرشان سنگینی کند، پیش از هر چیز باید خانوادهها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و هویتی سالم و پویا به آنان ببخشند.والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند.
زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و خلاء وجودی مواجه می شود و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستی ها تن می دهد. جوان در تصور و توهم خویش، از طریق دوستی با جنس مخالف، می خواهد به آرامش برسد. او لذت این دوستی را عامل تسکین برای بحران بی هویتی خویش می داند.
به نظر بسیاری از کارشناسان دوستی ها ،ارتباط ها و ابراز علاقههای قبل از ازدواج بیشتر کاذب هستند و اگر موجب تشکیل خانواده شود، قدرت تحکیم و تداوم زندگی را ندارد. بیشتر مواقع نیز این روابط و ابراز علاقهها دور از نظر پدر و مادرها انجام می گیرد. اگر این آشناییها تحت نظارت پدر و مادر نباشد، میتواند مشکلاتی را ایجاد کند.
متأسفانه روابطی که در جامعه از طریق ایمیل، چت و موبایل بین دختر و پسر انجام میگیرد، در سایه بیاطلاعی، عدم کنترل و نظارت خانوادهها انجام میگیرد. شاید بیش از ۹۵ درصد این ارتباطها تحت نظارت خانوادهها نباشد. آگاهی پدر و مادر نسبت به ارتباط، از سوی والدین دختر، بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد. پدر و مادر، هر ۲ باید از این روابط آگاهی داشته باشند. گاهی مادرها از روابط دخترشان با یک پسر خبر دارند، اما پدر دختر خبر ندارد، این درست نیست.
ناتوانی خانواده و جامعه در پاسخگویی صحیح و به موقع به نیازهای اساسی نسل جوان عامل دیگری جهت شکل گیری دوستی های خیابانی است. امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانواده ها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسان ساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.
نحوه برخورد و عملكرد والدین با فرزندان (از دوران كودكی تا جوانی) نقش بسیار عمده ای در شكل گیری اخلاق، روحیات و فرهنگ آنها دارد. بر همین اساس است كه متخصصین ریشه همه كارها و فعالیت های فرزندان را در نوع عملكرد والدینشان می بینند. یكی از مهمترین بحران های دوران نوجوانی و قبل از ازدواج جوانان دوستی با جنس مخالف است.
بسیاری از جوانان به دلیل برخی كمبودها و فشارها و تنها برای فرار از آنها و رسیدن به آرامش به سمت جنس مخالف سوق می یابند و گمان می كنند كه تمام مشكلاتشان در سایه ازدواج با فرد مقابل قابل حل می باشد. در حالیكه این كار آنها مصداق بارز ضرب المثل «از چاله در آمدن و به چاه افتادن» می باشد.
برای نیل به این هدف والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند. در این باره باید با تقویت ارزشهای اخلاقی، معنوی و انسانی و سست گردانیدن معیارهای مادی در نظر جوانان، تقویت و توسعه مراکز ورزشی و تفریحی و برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت جوانان، ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی جهت برطرف کردن کمبودهای عاطفی کودکان و نوجوانان، پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه، اطلاع رسانی به خانوادهها از طریق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده، استفاده از فیلم ها و برنامه های تربیتی، پرهیز از سخت گیری و تنبیه و همچنین اجتناب از آسان گیری در تربیت فرزندان، تشویق فرزندان به رعایت تعادل و دوری از بی بندوباری، برقراری احساس امنیت در خانواده و جامعه و جلوگیری از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان زمینه های پیشگیری و مقابله با چنین مواردی را کاهش داد.
برای پیشگیری از چنین آسیب هایی باید خانوادهها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند تا بتوانند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهند و آنها را در برابر آسیب های اجتماعی واکسینه کنند. وظیفه همه ی پدران ومادران است که در دوران جوانی ونوجوانی به دختر وپسر خود محبت کافی داشته باشندتا این که آنها برای ارضای این احساس به افراد غریبه پناه نبرندوسنگ بنای زندگی وآینده خود را سست وخراب نکنند. خلا عاطفی وحاکم نبودن روابط محبت آمیز بین زن وشوهر واعضای خانواده می تواند از عوامل آسیب زا باشد. تهدید و ارعاب علیه زنان و دختران عزت نفس آنان را از میان برده و تشنه ی کوچکترین نگاه محبت آمیز میکند. همچنین نباید فراموش کرد که کارشناسان اجتماعی و انتظامی نیز باید با اطلاع رسانی دقیق خانواده ها و نوجوانان و جوانان را در جریان اخبار و اطلاعات این گونه مسایل قرار دهند زیرا این امر به میزان فراوانی می تواند نقش پیشگیرانه داشته باشد.
منبع: سایت میگنا