سلام من پارمیدا 29 سالمه و اهل شیرازم و با پسری به نام بابک از کرج، 3 سال پیش اشنا شدم. از لحاظ روحیه، اخلاقیات، درک و شعور با هم جور هستیم. مهمترین مشخصه بابک منطقی بودنشه. خانواده بابک با ازدواج ما کاملا موافق هستند اما خانواده من یعنی پدرم حتی اجازه نمیده که اونها واسه خواستگاری بیان خونمون. کارشون منطقی نیست نمیتونم قبول کنم. پدرم دوری راه رو بهانه کرده و همچنین میگه چون غریبه هستند نمیشناسیمشون. از لحاظ کار و تحصیلات هم بابک،منطقی هست شرایطش. پدرم کلا تو مسِئله خواستگاری خیلی سختگیره یعنی شاید بشه گفت خیلی غیرمنطقیه اما به هرحال پدرمه و اون باید رضایت بده. میخواستم بدونم به نظر شما من چجوری باید راضیش کنم؟
خیلی ازتون ممنونم.![]()