-
2013_05_25, 11:09
بالا |
پست 1
مشکل با خانواده همسر
با سلام
من نزدیک 2 سال که عروسی کردم. شوهرم 2 خواهر دارد. پدر شوهرم 30 سال پیش که شوهرم بچه بوده فوت کرده است. مادر شوهرم و خواهر شوهرهایم وابستگی زیادی به همسرم دارد. من خیلی سعی میکنم درکشان کنم. ولی قربون صدقه های زیادی آن ها باعث می شود که من فکر کنم من را دوست ندارند و من اونجا اضافی هستم. مثلا فردای عروسی مادر شوهرم به من گفت خوب پسرم را دزدیدی! من با شوهرم مشکلی ندارم ما خیلی با هم خوب هستیم ، من عاشقشم و خیلی احساساتم را بروز می دهم. ولی هر بار که خونه ی فامیل های شوهرم می روم و می آیم خیلی ساکت می شوم اونا خیلی دور و برش می گردند و من یه گوشه میشینم! بعد شوهرم میره پیش مامانش و با هم پچ پچ میکنند.موردی که جدیداً ناراحتم کرده : دیروز روز مرد بود. مادر شوهرم و خواهر هایش برایش هدیه گرفته بودند. خیلی خوشحال شد و تشکر کرد من منتظر بودم که به اون ها بگه که منم کادو خریدم ولی هیچی نگفت! احساس می کنم اینقدر خوانوادش بهش محبت میکنند که کارهای من به چشش نمیاد! خواهر شوهرهایم ازدواج کردند اصلا چرا باید براش کادو بخرند؟؟؟؟؟
احساس می کنم مامانش می خواهد با این کاراش به من یه چیزایی بفهمونه! از خونوادش بیزارم که همیشه باعث ناراحتی بین من و شوهرم می شوند. البته بگم شوهرم اصلا لوس و بجه نه نه نیست و همش به من میگه مامانمو درک کن. چیکار کنم که حساسیتم کم شه؟
-
-
2013_05_26, 06:54
بالا |
پست 2
RE: مشکل با خانواده همسر
ببین پری خانم
رابطه خوب مادر یا خواهر با شوهرشما چیز غیرعادی نیست
رابطه زمانی بد میشه که اونا دائم تو زندگی شما دخالت کنن یا مانع تراشی کنن
شما هم که با شوهرتون رابطه خوبی دارین پس مشکل چیه
به نظر من بهتره که دید وفکرتون رو راجع به این موضوع کمی تغییر بدین و خوشحال باشید که یه رابطه خوب بین اوناست
کادو خریدن هم چیز غیر عادی نیس
واینکه مادر شوهر گفته بچه منو دزدیدی میتونه جنبه شوخی داشته باشه
ارتباط خودتون رو با خانواده شوهرتون بهتر کنید واونا رو دوست بدارین تا حساسیت شما برطرف بشه
-
-
2013_05_26, 16:18
بالا |
پست 3
RE: مشکل با خانواده همسر
باسلام
به نظرمن مسأله شما چندان نگران کننده نیست البته اگر شما دیدتون رونسبت به این روابط تغییر بدین باورکنید این موقعیتی که شما دارید یک امتیاز مثبت تو زندگی محسوب میشه چراکه این علاقه نه تنها به زندگی تون لطمه نمی زنه بلکه باعث صمیمیت شما باخانواده ی همسرتون میشه وقتی که همسرتون باخانوادش روابط صمیمانه دارند سعی کنید بایک دید مثبت وبدون هیچ گونه حساسیت واکنش گرم داشته باشید مطمئن باشید نه تنها از عشق همسرشما کاسته نمی شه بلکه چند برابر میشه اینجاست که شما باید علاقتون رو ثابت کنین ودرکش کنین
امادوست عزیز یادت نره محبت خواهرو برادر بامحبت همسر هیچ تداخلی ایجاد نمی کنه هرکدوم سرجای خودش ارزش داره
پیروز وموید باشید
-
-
2013_05_26, 23:25
بالا |
پست 4
RE: مشکل با خانواده همسر
سلام وقت شما بخیر
از آریا جان و بارانی عزیز عذر خواهی میکنم.
دوست عزیز یه بار اگر با دقت پست خودتون رو بخونید جواب تمام سوالهاتون توی پستتون مستتر هست.
پدر شوهر شما زمانی که بچه های کوچکی داشته از دنیا رفته.
پدر در خانواده معمولا یکی از وزنه های بروز محبت برای همسر و دختر هاش هست که در صورت نبودش فشار زیادی به روی خانم و دختر های خانواده ایجاد میشه ، اگر توجه کنید همین الان خود شما محبت زیادی به همسرتون دارید و همچنین دختر ها به قول عامیانه ، بابایی هستن.
زمانی که این خانواده از نعمت پدر محرم شدن ، ناخود آگاه مادر و خواهر شوهر های شما تمام محبت ها و نیاز های عاطفیشون به سمت برادرشون معطوف شده و همین خلأ عاطفی ( نبود پدر) باعث ایجاد این علاقه در بین خواهر ها و مادر شوهر شما شده.
اما خیال شما رو راحت کنم.
سبک علاقه به هر شخص در زندگی، متناسب با نقش اون شخص در زندگی یک انسان متفاوت هست.
سبک پر کردن نیاز های عاطفی از جانب هر شخص برای یک نفر متفاوت هست.
خواهر هر چقدر هم محبت کند جای مادر و یا همسر رو نخواهد گرفت ، مادر هم هر چقدر محبت کند جای خواهر و همسر را نخواهد گرفت ؛ شما هم جای خواهر و نه مادر همسرتون رو نخواهید گرفت.
خواهر و مادر شوهر شما امروز شروع به این گونه محبت کردن به فرزندشون نکردن ، این محبت از خیلی قبل از ازدواج شما بوده ، چون مادرش به شما گفته که «پسرم رو دزدیدی» پس اگر این محبت ها تمام نیاز های همسرتون چه جنسی و چه عاطفی پر میکرد ، همسر شما نیازی به حضورتون نداشت و دنبال ازدواج نمیاومد.
لذا این تفکر شما که محبت های من در بین محبت های خواهر و مادر شوهرتون گم میشه ، تفکری کاملا بی معنی هست.
نکته بعدی این هست که توجه کنید که همسر شما در ذهن شما نیست که نیاز هاتون رو بفهمه و عمل کنه ، انتظار شما مبنی بر عنوان کردن خرید کادو از جاب شما برای همسرتون در اون شرایط منطقی هست ، اما همسر شما ممکنه اشتباه کنه ، ممکنه اون لحظه این فکر به ذهنش نرسه ، اما مطمئنن ازش سوال میشه که خانومت چی خرید؟؟؟ قطعا با سر بلندی پاسخ خواهد داد ، یا اصلا خود شما هم میتونستین کادو رو در حضور مادر و خواهر شوهر هاتون بهش میدادن و یا بهتر از اون خانواده ی همسرتون رو برای روز پدر به خونتون دعوت میکردین. (سیاست زنانه) با این سیاست میتونستین هم به خوانواده ی همسرتون محبت کنید ، هم به مادرشوهرتون بفهمونید که فرزندش رو ندزدیدین ، هم کادوتون رو به خانواده ی همسرتون نشون بدین و هم محبت زیادی به همسرتون بکنید که در برابر همه ی محبت ها بی رقیب باشه.
دوست عزیز همسرتون بار ها بیان کرده « خانواده ام رو درک کن » این یعنی این که همسر شما برای خانوادش هم حکم پسر رو داشته و هم حکم پدر ، پس مادر و خواهر شوهرتون رو از این نیاز محروم نکنید ، چون ضربه ی روحی خواهند خورد و این ضربه ی روحی باعث ایجاد کدورت بین شما و خانواده ی همسرتان خواهد شد.
موفق باشید.
-
-
2013_05_26, 23:42
بالا |
پست 5
RE: مشکل با خانواده همسر
سلام.
من مشاور نیستم ولی دوست داشتم دوستانه بهتون بگم که :
دوست عزیز من با حرفای دیگر دوستان موافق هستم.
شما با دید مثبت نگاه کنید.
با این دید نگاه کنید که خداروشکر همسرم احترام ومحبت کردن و هم چنین احترام و محبت دیدن رو، تو خانوادش دیده و یاد گرفته و سراغ کسی دیگه نرفته.
این تو زندگیتون هم تاثیر داره.همسرتون متوجه هست ک با جنس مونث چجوری رفتار کنه؟نحوه ی اظهار محبت کردن کادو خریدنا نحوه حرف زدن و....
خب شما باید خدارو شکر کنید چون ایشون وقتی احترام میذارن ب خانوادشون مطمئنا ب شما هم احترام میذارند.
(مشاوران عزیز اگه نظرم درست نیستش بگید پستمو ویرایش کنم) شما اگه میرید پیش اقوام همسرتون اگه خدای نکرده متوجه شما نیستن شما چرا خب نمیرید پیش همسرتون؟نمیرید تو جمعشون؟
اون شما رو تو جمع خانوادگیش خدای نکرده تنها میذاره شما چ جمع خانوادگی خودتون با همسرتون هستید چ جمع خانوادگی و فامیلی همسرتون ایشون رو تنها نذارید.
مثلا میرید خونه فامیلای خودتون.
هی بهش بگید عزیزم میوه میخوری؟شربت میخوری؟چیزی احتیاج نداری؟این باعث میشه ک همسرتون هم یاد بگیرن و تو جمع خانوادگی خودشون ب شما بیشتر از قبل اهمیت بدن.و همچنین احترامتون پیش اقوام بره بالا و ب عنوان کدبانو بشناسنتون.
اگه امکانش هست برید براش میوه پوست بگیرید...غذاشو بریزید.
این باعث میشه کم کم تو جمع فامیلاشون کاری کنن ک احساس نکنید غریبه اید.!!
-
-
2013_05_27, 12:11
بالا |
پست 6
RE: مشکل با خانواده همسر
سلام
دوست عزیز با پستی که شما گذاشتید معلومه یه جور حسادت شما رو داره اذیت میکنه چرا خانواده شوهر به شوهر شما رسیدگی میکنن ولی شمارو تحویل نمیگیرن ؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز خوشحال باش تو زندگیت دخالت نمیکنن شما عروس خانواده ای و باید یه سری حرفا رو با لبخند جواب بدی یا اصلا سکوت کن و اینطور تصور کن مادر شوهر و خواهراش منظوری ندارن و فقط به جهت راحتی با شما دارن شوخی میکنن مثلا مادرهمسرتون گفته پسرشو دزدیدی خب عادیه همه مادرها اوایل زندگی پسرشون پون دارن ازش جدا میشن براشون سخته و چنین حرفایی میزنن و پسرشون هم که تا ابد بدون همسر نمیموند شما تواناییشو داشتی خانم بودی مورد پسند آقا پسرشون قرار گرفتی شما به خودت ببال و از زندگی لذت ببر
تصوز کن خانواده همسرت همش با ایشون و شما دعوا داشتن و ناسازگار بودن این خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه نیست بهتر که با پسرشون خوبن و شمارو اذییت نمیکنن
و اینکه شوهرتون برای کادوی مرد که شما دادی چیزی نگفت شاید بهتر دونست مسائل بین شما رو نباید خانواده خودش بدونن ، شاید صلاح دیده که نگه و شما هم خوشحال باشد به همسرتون توجه میشه و تحویلش میگیرن خوب حتما شخصیت مهربونو خوبی که خانوادش جذبش شدن شاید تونسته همون محبتی که خانواده از پدر نیاز داشتن به خانواده بده و کم نذاشته اگر خانوادش قدر دان نباشن جای ناراحتی هست نه الان
اگر خانواده ایشون شمارو دوست نداشتن برخوردشون با پسر و شما فرق میکرد سعی نکنید با این افکار بین خودتون و خانواده همسر فاصله بیوفته
ببخشید زیاد توضیح دادم
-