صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 تا 10 از 13

موضوع: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

4158
  1. بالا | پست 1
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5639
    نوشته ها
    4
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    Talking بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    سلام من 25 سالمه و 4 ساله ازدواج کردم و توی این 4 سال هر روز دعوا داریم دیگه خسته شدم همه دعواهامونم سر بدبینی شوهرم به خانواده منه همش می گه مامانت فرق گذاری می کنه مامانت اینطور مامانت اونطور و شروع می کنه به بدگویی از خونوادم  بد می گه ناسزا میگه هر چند وقت یه دفعه هم گیر میده می گه نرو خونه مامانت یا وقتی میاد خونه مامانم سر سنگینه در صورتی که من با خونوادش اینطوری نیستم این کار هرروزشه من دیگه طاقت ندارم نمی دونم چیکار کنم از یه طرف می خوام خونوادم نفهمن از یه طرفم با حرفای شوهرم خیلی اذیت می شم چیکار کنم؟

  2. بالا | پست 2
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5439
    نوشته ها
    42
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    يه موقع كه خيلي روبراهه بشين و باهاش بدون بحث و دعوا صحبت كن و خطراتش رو بگو و ببين از چي ناراحته و اگر ديدي ناراحتيش منطقيه به مامانت بدون اينكه اصل قضيه رو بگي و از طرف خودت تذكر بده

  3. بالا | پست 3
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5639
    نوشته ها
    4
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    اصلا صحبت حالیش نیست خیلی تو این 4 سال موقع هایی که حالش خوب بوده باهاش صحبت کردم یا تو کتش نمیره یا همون موقع چیزی نمی گه و مثلا قبول می کنه و دوباره از فردا شروع می کنه 

  4. بالا | پست 4
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5639
    نوشته ها
    4
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    خیلی هم دهن بینه مثلا ما یه 3-4روزی بود با هم خوب بودیم یه دفعه ای دیشب بدون هیچ چیزی گفت دوستم می گه مادرزنم همش به باجناقم توجه می کنه من ازش بدم میاد کلا خونوادگی همینطورین همین حرف دوستش روش تاثیر گذاشته بود و شب امد با من دوباره شروع کرد به بدگویی راجب خونوادم  گفت اره همه مادرزنا اینطورین و ...

  5. بالا | پست 5
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5439
    نوشته ها
    42
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    بگو اگر قرار باشه بحث مادرا رو بكنيم بحثهاي مادرشوهري خيلي داغ تره
    وقتي من حرمت ميذارم شما هم موظفي حرمت بذاري
    اگر بتوني بري مشاوره حضوري خيلي كمكت ميكنه

  6. بالا | پست 6
    مشاور همیاریناظم همیاری

    عنوان کاربر
    مشاور همیاری
    تاریخ عضویت
    November_2012
    شماره عضویت
    3511
    نوشته ها
    436
    صلوات
    28
    دلنوشته
    2
    ثوابش هدیه روح عزیزترین هدیه زندگیم
    سپاس
    664
    881
    دریافت
    6
    آپلودها
    5

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    با سلام !
    به همیاری خوش اومدید
    درکتون میکنم ! این مسائل و مشکلات تو بیشتر خانواده ها وجود دارن ! ولی به راحی میشه کنترلش کرد ...

    اولین کار اینه که زیاد رو موضوع حساسیت نشون ندید و به کل کل کردن و بحث و جدل نپردازید! شاید ایشون به این وسیله حس قدرتشون رو میخوان اثبات بکنن!
    به همسرتون پیشنهاد بدید که برین یه جای خلوت و در مورد مشکلات و مسائل پیش آمده با هم صحبت کنین !


    بهشون بگید" از خانواده من چه انتظاری داری؟ تا حالا در مورد چه موضوع خاصی حس کردید که بین دامادها فرق گذاشتن ؟ شما جای اونا بودید عدالت رو چطور رعایت میکردید؟ به نظرت اونا چه کاری رو انجام بدن که شما هم به حقت برسی؟"

    با این صحبت ها ایشون رو به چالش بکشید شاید متوجه بعضی توقعات بیجاشون بشن و شاید هم در بعضی موارد واقعا حق داشتند!
    اگر موردی پیش اومد که واقعا حق داشتند که حس کنن حقشون پایمال شده ازشون بخواهید که خودتون شخصا در این مورد به خانواده تون گوشزد کنین!

    بعد بهشون بگین که شما دوست ندارین حق همسرتون پییمال بشه و اگر حس کردید که حقش پایمال میشه حتما ازش دفاع خواهین کرد ...
    شادکام باشید

  7. بالا | پست 7
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5639
    نوشته ها
    4
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

     سلام sambaharنه مشکلم اصلا حل نشده که هیچ هر روزم بدتر می شه و بدتر از همه اینکه من باردار شدم و دیگه نه می تونم به طلاق فکر کنم و ادامه زندگی هم با این جریانات خیلی برام سخت شده مخصوصا وقتی یه بچه هم وارد این زندگی شده و وقتی به دنیا بیاد وضعم بدتر میشه از همین الان شوهرم شروع کرده می گه مامانت نوه زیاد داره بچه ما براش بی ارزشه به خدا ولی این طوری نیست مامانم انقدر ذوق داره که بیچاره وای به حال من اگه به دنیا بیاد چیکار کنم همش می خواد بگه مامانت بچه اون یکی رو بیشتر دوست داره بچه ما رو دوست نداره  و.... اعصاب من که داغون شده هیچ اعصاب بچمم ت زندگی داغون میشه واقعا موندک چیکار کنم تا قبل اینکه باردار بشم داشتم به طلاق فکر می کردم و می خواستم موضوع رو به همه بگم که ناگهان متوجه شدم باردارم الان دیگه نمی تونم به طلاق فکر کنم گاهی به خودکشی فکر می کنم خدایا کمکم کن .به خدا اصلا حرف حالیش نیست یه روز خوبه یه روز بده نمی دونم فکر کنم یه مریضی روانی داره دکترم نمیاد خیلی خستم خیلی افسردم نمی دونم چیکار کنم

  8. بالا | پست 8
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    October_2013
    شماره عضویت
    8069
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    سلام عزیزم 
    متاسفم بابت این داستانی که پیش اومده,ببین عزیزم شما که میگید شوهرم رو مادرم  و خانوادم حساسه خوب برا یه مدت رفت و امدت خونه مامانینا رو قطع کن , البته تماس تلفنی داشته باش بدون اینکه شوهرت متوجه شه , یا خودت به تنهایی برو اما با شوهرت برا یه مدت نرو اونجا (اگه شوهرت اصرار کرد بریم  ,متوجه اش کن که من تو رو دوس دارم و دلم نمیخواد بارفتن اونجا حرفی زده شه که باعث ناراحتی تو بشه ...سیاست زنونه...) شاید یه جورایی فکر میکنه تو مادر ت و یا خانوادت رو بیشتر از اون دوس داری واسه همینم حساس شده...الان فقط سعی کن از دوران بارداریت بهترین استفاده رو ببری...ناز کن برا شوهرت .یا وقتی دیدی داره بحث خانواده ت وسط میاد بگو نینیمون این جور نینیمون اونجوریاا اینکه یهو بگو نینم دلش این و حوس کرده , دلش اونو عوض کرده, میشه بری براش بخری راجع به بچه حرف بزنین ...کلا سعی کن جو و عوض کنی ...

  9. بالا | پست 9
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال همیاری
    تاریخ عضویت
    August_2013
    شماره عضویت
    7423
    نوشته ها
    365
    صلوات
    70
    دلنوشته
    4
    شکر
    سپاس
    129
    80
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

     باسلام
    بنظرمن مشاوره خصوصی راه موثری میتونه باشه...همچنین مشاوره خصوصی تو همین سایت!
    اما موضوع مهم اینه که شما چون باردارین  حتتتتتتتتما بایستی مراعات حالتون رو بکنین...عصبانیت وحرص خوردن مداوم اثرات رو فرزندتون میذاره...این اثرات بقدررررررررررررررری مهم اند که ممکنه شما ازشون بی خبرین...تا مشاوره وراهکارهای مناسب شما تنشها وعصبانیت هاتونو کنترل کنین.یکم بی خیال باشین...تمام کارهاتون ،رفتاراتون ،حسیات،حتی تصاویر وآهنگ وصدایی که میبینیدومیشنوید برا سلامتی وخلق وخوی فرزندتون موثره!

  10. بالا | پست 10
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    August_2013
    شماره عضویت
    7085
    نوشته ها
    13
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: بدبین بودن شوهرم نسبت به خانواده من به خصوص مادرم

    عزیزم منم این مشکلو دارم اما هنوز تو عقدم .شوهرم ماه پیش با مادرم سر عروسی و این چیزا بحثش شد و گف دیگه پامو تو خونتون نمیذارم منم بی تفاوت گفتم باشه هرطور که راحتی .الان یک ماهه که خونمون نیومده فقط میاد دنبال من همو می بینیم ودوباره منو میرسونه خونمون .اول باهاش بحث ودعوا کردم اما دیدم فایده نداره دیگه کشش ندادم .گذاشتمش به حال خودش اگه بهش گیر بدی بدتر میکنه ها. پس یه مدت بخاطر بچه تم که شده ولش کن .انگار اصلا مشکلی نداری .انشالا مشکل دوتامون حل شه.

صفحه 1 از 2 12

کاربران دعوت شده

© تمامی حقوق برای همیاری ایران محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد