وسواس فکری

[setareye ashena]

سلام فک میکنم خودبیمار پنداری دارم 
همش دوس دارم ناخوداگاه طوری رفتار کنم که یه مشکل روحی دارم 
حتی یه ناراحتیه روانیه غیر محسوس 
حتی شک میکنم که واقعن مریضم یا اینکه خودم دارم انکار میکنم 
اصلن قاطی کردم 
دیگه داره دیوونم میکنه 
نمیتونم به ثباته هیچی اعتماد کنم 

[ترنّم]

سلام.
بهتره توضیحات بیشتری درباره ی خودتون و شرایطتون ارائه بدید.
مثل سن و رشته و خانواده و روابط خانوادگی و شرایط کلی دیگه

سپاس

[setareye ashena]

بیست سالمه 
رشتم یکی از رشته های مهندسیه 
خانواده ی ارومی ندارم مسکلات خانوادگیه میشه گفت حادی رو پضت سر گذاشتم 
ولی همش فک میکنم که پارانوئید دارم
یا فک میکنم اسکیزوفرنی دارم و از اون به بعد همش حس میکنم یه چیزی میبینم که همش از کنار چشمم رد میشه 
فک میکنم مازوخیسم دارم خودمو زخمی میکنم،خودمو اذیت میکنم،وقتی دلتنگ کسی باشم باهاش حرف نمیزنم،سعی میکنم از خودم دورش کنم که بیشتر حالم گرفته بشه 
سادیسم دارم ، دوس دارم بقیه رو به گه خوردن بندازم،گیجشون کنم و اخرش به جایی برسونم که فوشم بدن و پرتم کنن کنار یا به عجز بیافتن،ادما رو وابسته میکنم به خودم و بعد نمیدونم چزا ول میکنم میرم که هم خودم زجرشو بکشم هم اون 
اسکیزوئید دارم،فک میکنم با هیچ کس رابطه برقرار نمیکنم،یه دوست ندارم، هیچ کس،ارزوم اینه که خونوادمو از دست بدم،تحملشون واسم سخته،دلم میخواد بکنم برم ،دوسشون ندارم،دلم واسشون نمیسوزه،احساسی بهشون ندارم،
همه ی اینا رو احساس میکردم بعد به مرور که مطالعه کردم اسم این بیماریا رو شنیدم و حس کردم که ممکنه داشته باشم
اصلن نمیدونم حرفام راستن که دارم الان میزنم یا دروغ، 
میفهمی چی میگم؟
دارم خل میشم
دیگه هیچ کس واسم نمونده 
نمیخوامم بمونه
خودم خواسم اینطوری کنم همه چیو 
فقط میخوام از دست خونوادم راحت بشم 
اونوقت میشه رنگی ایده الم 
ولی 
بازم نمیدونم اینا واقعن منم؟یا دارم نقش بازی میکنم؟؟
​واییییی

[ترنّم]

چقدر در زمینه ی روانشناسی مطالعه میکنید؟
اوقات فراغتتونو چه جوری سپری میکنید؟
بیشترین چیزی که در روز براش زمان میذلزید چیه؟
تا چه حد فیلم نگاه میکنید؟زیاد یا کم و یا در حد معمول؟فیلمهای مورد علاقه تون؟؟؟
چقدر موسیقی گوش میکنید؟چه نوع موسیقی؟خولننده؟
موضوع کتابهایی که اغلب مطالعه میکنید چیه؟
تعداد خواهر و برادر و سنشون؟


تجربه ی عشق به فرد خاصی رو داشتید؟(جنسیت مهم نیست)

[setareye ashena]

چقدر در زمینه ی روانشناسی مطالعه میکنید؟
به انواع شخصیت ها و اختلالاتش و شناخت رفتار های نامعمول علاقه دارم ، تاجایی که خوشم میاد بستری بشم بشم تیمارستان،یا با یه ادم دیوونه همنشین باشم(البته اگه خودم دیوونه نباشم!)

وقات فراغتتونو چه جوری سپری میکنید؟
بیشتر سر کارم بقیشم اینترنت 

بیشترین چیزی که در روز براش زمان میذلزید چیه؟
اینترنت

تا چه حد فیلم نگاه میکنید؟زیاد یا کم و یا در حد معمول؟فیلمهای مورد علاقه تون؟؟؟
جدیدن یه سه ماهی میشه که دارم همش سریال میبینم، مثلن روزی دو سه قسمت،فیلم مورد علاقمم فیلماییه که کسی زیاد دوسشون نداره،مث فیلم پرسه در مه که شاید 5 6 بار دیدمش تا حالا،اما فیلم احساسی و کمیک دوس نمیبینم

چقدر موسیقی گوش میکنید؟چه نوع موسیقی؟خولننده؟
تقریبا همه ی روز به جز وقتی که سره کارم،اونجام گاهی گوش میکنم اگه بتونم،اغلب غمگین و ایرانی،وقتی بخوامم بیخیال باشم و خودمو بزنم به اون درش خارجی و ریتم نتد ، اما کم پیش میاد...

موضوع کتابهایی که اغلب مطالعه میکنید چیه؟
کتابایی که هیچ وقت نمیتونم به کسی پیشنهادش کنم،چون بعدش همه فوشم میدن که این چی بود..کتابایی که خیلی وقتا خودمم نمیفهممشون و حوصلمو سر میبرن ولی باز به گرفتن این کتابا ادامه میدم ، ترجیه میدم نفهممشون تا اینکه رمان بخونم...نمیدونم چرا..

تعداد خواهر و برادر و سنشون؟
یه برادر 6 ساله 
یه خواهر 4 ساله

تجربه ی علاقه به فر خاصی رو داشتید؟(جنسیت مهم نیست)
دوم دبیرستان و سوم راهنمایی به یه همکلاسی هام علاقه داشتم ، در حدی که فک میکردم که من مرد بودم شاید اینقدر ازشون خوشم میومد که باهاشون ازدواج کنم،و با هر دومشونم فقط یه سال همکلاس یودم، وبا وجود این حسی که داشتم کمترین ارتباطو باهاشون برقرار میکردم،ارتباطی لمسی که به ندرت و میشه گفت هرگز نداشتم توی اون یه سال و شاید اواخر سال یکم باهاشون دوست شدم، ینی به محض اینکه حس کنم از یکی خوشم میاد نمیتونم نزدیک بشم، از روی خجالت یا همچین چیزی نیست و نبوده ،هنوزم همین مشکلو دارم، هنوزم به هیچ کس نزدیک نمیتونم بشم،حتی دست هم به اکراه میدم، مامانمم که بهم دست میزنه بهش میگم حالمو به هم میزنه با این کارش و خودمو میکشم کنار، دست خودمم نیست،
الانم یه سال و نیمه که با یه پسری اشنا شدم توی نت که فک میکنم پارانوئید داره ،خودش البته اینو اول گفتو رفتارش هم عادی نیست، اول فقط میخواستم ببینم چرا به نظرم عجیب غریب میاد کاراش ولی کم کم بهش عادت کردم ،اونم فک میکنم عادت کرد، با این حال توی این دو یه سال و نیم ما هیچ رابطه و حرف احساسی نداشتیم، هر بار که حس میکردم داره ازش خوشم میاد همه چیو خراب میکردم و ازش میخواستم که بره ، ولی باز خودم برمیگشتم پیشش،واسه همینم همیشه بهم میگه تناقض دارم، راستم میگه، هر چی که الان بگم رو نمیتونم روش حساب کنم، میدونم که حتی نیم ساعت دیگه خیلی هاشو رد میکنم و شک میکنم که من تو چه حالی بودم که اینا رو گفتم، دیگه چه برسه به اینکه بخوام عواقب حرفایی که میزنمو روز بعد قبول کنم و روش وایسم...

[ترنّم]

سن پدر و مادرتون؟
وضعیت ارتباطیشون باهم؟
شغلتون چیه؟
اخیرا چه سریالهایی رو تماشا میکنید؟اسم دقیقشونو بنویسید.
یعنی کتابهای تخیلی؟ترسناک؟یعنی چه کتابهایی مطالعه میکنید؟کتابی مثل کتاب بیشعوری...؟
بالاخره کتابها یه موضوع و نام خاصی دارن.

[setareye ashena]

سن پدر و مادرتون؟
مامانم 42 
بابام 44 سال

وضعیت ارتباطیشون با هم؟
مشکل با هم خیلی دارن کلن 

شغلتون چیه؟
مربیه مهد کودک و کنارش هم تدریس خصوصی انگلیسی و فرانسه میکنم 

اخیرن چه سریالایی رو تماشا میکنید؟اسم دقیقشونو بنویسید
الان دارم vampire diaries رو میبینم، و walking dead 

چخ کتابهایی رو مطالعه میکنید؟
مثلن رمانی که خودنم شبه اپرای پاریس بود
کتاب از شوپنهاور میخونم
کتاب زمانی که یک اثر هنری بودم از ارنست نمیدونم چی چی 
هه،حتی اسماشو یادم نمیاد ، چیزایی که الان دارم ایناست:
زندگی اینجوری است از شوپنهاور
ابر ابله از ارلند لو و نبر من از هیتلر که هنوز نخوندمشون و فک نکنم هم بخونم 

چیزایی که من دوس دارمو کسی نمیپسنده واسه همین تقریبن هرگز مسئله ی مشترکی که مورد علاقه ی کسی باشه ندارم که حتی بتونم واسه 5 دقیقه با کسی هم صحبت بشم 
حتی نمیدونم حق دارم که این حرفو بزنم یا انیکه خودم فقط اینو تصور میکنم 
 

[ترنّم]

سپاس از توضیحات دقیقتون.
بیشتر میخواستم با خط فکری و روحیاتتون آشنا بشم.

تصویر آواتارتونو همینجوری ای انتخاب کردید؟یعنی چون دم دست بوده اینو انتخاب کردید؟

[setareye ashena]

تصویر اواتارتونو همینجوری انتخاب کردید؟

من اصلن ادمه معتقدی نیستم ، به هیچی اعتقاد ندارم، نه به خوبی کردن به ادما نه به کمک خواستن موقع سختی از خدا و ائمه و ....شاید اونقدر احمقم که فک میکنم این چیزا دیگه ارزش فکر کردن نداره 
یه مدت تلاش کردم که عوض بشم،وای یک ماه و نیم بیشتر دووم نیاورد و حس کردم که فقط دارم ظاهر سازی میکنم، نمیتونم معتقد باشم 
بعد از اونم دیگه فرصت نشد اواتارمو عوض کنم 
خانوادم معتقدن،ولی در حد نرمال ...
و میدونن که من اینطورم 

حالا تشخیص شما چیه؟

[ترنّم]

بله....
تشخیص من؟
به نظرتون اگه بنده بگم شما فلان مشکلو دارید چه اتفاقی ممکنه براتون رخ بده؟یعنی چی کار میکنید؟به صورت حضوری به یک مشاور مراجعه میکنید؟

منتظر این هستید که مشکلتونو تشخیص بدیم؟یا دوست دارید که برای برطرف کردنش تلاشی کنید؟