-
2013_03_29, 02:43
بالا |
پست 1
كودك آزارى
كودك آزاري
دكتر كتايون خوشابي
سميرا 13 سال دارد. سميرا ديگر درد ندارد، وحشت دارد. سميرا از خانه وحشت دارد. سميرا از شلاق و سيم برق وحشت دارد. سميرا از لوله آهني و آتش سيگار وحشت دارد. سميرا از مشت و لگد و آجر داغ و...، سميرا از پدرش وحشت دارد.
امروزه در جهان كودكان بسياري در اثر بيماريهاي قابل پيشگيري جان خود را از دست مي دهند و تعداد زيادي از آنها بامخاطراتي روبرو مي شوند كه مانع حفظ سلامت و رشد آنان مي شود.
كودكان به دليل وضعيت خاصي كه از نظر جسمي، رواني و اجتماعي دارند به عنوان آسيب پذيرترين اقشار جامعه شناخته مي شوند. گزارشات رو به افزايش در مورد صدمات و آسيب هايي كه به كودكان وارد مي شود از جمله سوء رفتار با آنها از هر نوعي، خريد و فروش كودكان، استفاده از آنها به منظور توزيع مواد مخدر و بهره كشي جنسي موجب شده تا اغلب كشورهاي دنيا توجه بيشتري را به اين قشر آسيب پذير معطوف دارند.
كودك آزاري از جمله آسيب هاي اجتماعي است كه به دليل گستردگي عوامل ايجاد كننده و تاثيرات عميقي كه اين عوامل بر رشد و شخصيت كودك، خانواده و اجتماع مي گذارد امروزه به عنوان يكي از اولويت هاي مهم مسائل اجتماعي كشورهاي مختلف جهان مطرح مي باشد.
كودك آزاري رفتاري است كه در آن كودك توسط اطرافيان مورد سوء استفاده هاي مختلف جسمي، جنسي، عاطفي و يا غفلت قرار مي گيرد.
كودكان بيش از ديگران نياز به محيطي امن براي رشد و شكوفايي دارند و بايد در شرايط بحراني در شمار نخستين كساني باشند كه از حمايت و امداد برخوردار گردند. اين در حالي است كه به موجب ماده 39 پيمان نامه حقوق كودك، كشورهاي امضاء کننده این پیمان-نامه متعهد شدهاند كه نسبت به بهبود جسماني و رواني و ادغام مجدد اجتماعي كودكاني كه قرباني هرگونه بيتوجهي، بهرهكشي، آزار، شكنجه يا ساير اشكال رفتار يا تنبيه بيرحمانه، غير انساني يا تحقير آميز و يا مخاصمات مسلحانه واقع شدهاند اهتمام ورزند. علاوه بر آن طبق ماده 19 پيماننامه حقوق كودك وظيفه مهم هر يك از كشورها در مرحله نخست دفاع از كودكان در برابر كليه اشكال خشونت جسماني يا رواني، صدمه و آزار، رفتار يا بهره كشي از جمله سوء استفاده جنسي است.
كودك آزاري (child abuse) و غفلت (neglect) يا بي توجهي در كودكان از جمله شايع ترين و پيچيده ترين مسايل رواني – اجتماعي جامعه است. گزارشهاي تكان دهنده اي كه اخيرا درباره موارد كودك آزاري و غفلت از كودكان در مطبوعات و رسانههاي گروهي منعكس شده، سازمانهاي متولي رفاه اجتماعي و بهداشت روان و نيز تشكلهاي غير دولتي را به تفكر جدي در خصوص پديده كودك آزاري و بررسي راههاي پيشگيري و درمان آن وا داشته است . يقينا كودك آزاري نتيجه عوامل متعدد روانشناختي و جامعه شناختي است لذا پيشگيري از آن نيز مستلزم تلاشهاي همه جانبه و جامعه نگر است. جمهوري اسلامي ايران يكي از امضاءكنندگان پيمان-نامه حقوق كودك است. مواد 2، 19، 28، 34، 38، 39، 42 پيماننامه مذكور تمامي كشورها را ملزم مي كند، اقدامات مقتضي را براي تضمين حمايت از كودكان در مقابل شكلهاي مختلف تبعيض و جلوگيري از هر گونه بهرهكشي جسمي و جنسي به عمل آورند. بند 2 ماده 19 همين پيماننامه تأكيد ميكند كه برنامهاي اجتماعي شامل روشهاي پيشگيري، شناسايي، گزارشدهي، ارجاع، تحقيق، درمان و پيگيري موارد سوء رفتار با كودك بايد مورد توجه جدي دولتها قرار گيرد.
در عصر حاضر، كودكان قربانيان مستقيم تزلزل در بنياد خانوادهها، افزايش آمار طلاق، اعتياد، فقر و بيكاري هستند كه نمودهاي آن به صورت كودك آزاري، كودكان خياباني، كودكان فراري، فروش اعضاي بدن كودكان، استثمار كودكان كار و سوء استفاده جنسي ازكودكان بروز كرده است.
كودكان به عنوان افراد بالقوه آسيب پذير در معرض آزار و و بزهديدگي قرار دارند. افرادي كه در كودكي در معرض اذيت و آزار قرار گرفتهاند، نمي-توانند در آينده تعامل سالم و منطقي با ديگر اعضاي جامعه برقرار كنند و كودكان آزار ديدهی امروز، بزهكاران فردا خواهند بود و اين دور باطل هم چنان ادامه خواهد داشت.
نتايج تحقيقات در سال 1999 در سطح جهاني از وجود 40 ميليون كودك زير چهارسال كه در معرض كودك آزاري و انواع آسيبها قرار ميگيرند، حكايت ميكند.
دادههاي آماري كودك آزاري هرگز چيزي بيش از انعكاس يك مشكل نيست. تغييرات آمار و ارقام در مرور زمان – منعكس كننده تغييراتي در ميزان آگاهي، بازشناسي و گزارش تغييرات همهگير شناسي آزار هستند. بسياري از كودكآزاريها نا آشكار و پنهان باقي ميمانند. در مطالعهاي كه اويگمن (Ewigman) و همكاران (1993) انجام داده اند، گزارش شده است كه بيش از نيمي از مرگهاي كودكان زير پنج سال در ارتباط با آزار ناشناخته بوده است . در هر شكل بدرفتاري با كودك، ديدگاههاي مختلفي ازقوانين و نقطه نظرات تخصصي با يكديگر در آميخته-اند تا يك تصوير كلي و جامع از اين مسئله را نشان دهند.
سوء رفتار و بيتوجهي در مورد كودك در دخترها و پسرها در سنين مختلف، در تمام گروههاي قومي، و تمام سطوح اجتماعي – اقتصادي مشاهده ميشود. سوء رفتار و بيتوجهي در ابعاد وسيع روي ميدهد و با طيف گسترده اي از مسائل هيجاني و علائم رواني همراه است. كودكاني كه كتك خورده يا سوزانده ميشوند، مكرر مورد تهاجم جنسي قرار ميگيرند، از غذا، لباس و پناهگاه محروم ميگردند، ممكن است تلف شوند و يا زنده بمانند و با پيامدهاي آن جدال كنند. در اكثر موارد زناء مستمر، كودكان مورد سوء استفاده جنسي در صورت فاش كردن اسرار خانوادگي به سوء رفتار بيشتر و ترك شدن تهديد ميشوند، و اين موضوع آنها را در موقعيت لاينحل تحمل سوء رفتار در سكوت و خاموشي و يا خطر از دست دادن كامل خانوادهها رها مي-سازد. (براي آگاهي بيشتر از اين موضوعات به سطح سوم مقاله مراجعه كنيد).
آزار و غفلت نسبت به كودكان يكي از مشكلات عمومي جوامع در بسياري از كشورها است. اين مسئله ميليونها كودك و خانواده را از هر رنگ و نژاد، طبقه اجتماعي و از هر عقيدهاي تحت تأثير خود قرار داده است.
طبق آمارهاي بينالمللي يك پنجم دختران و يك هفتم پسران قبل از 18 سالگي از نظر جنسي مورد آزار قرار ميگيرند و اين در حالي است كه تقريبا 85% آزارهاي جنسي هرگز گزارش نميشوند.
برآوردها از ميزان شيوع و بروز آزار بر حسب تعاريف و محدودهاي كه براي آن ارائه شده، متفاوت است. تلاشهاي اخير بر آن قرار بوده كه براي شناسايي سطوح مختلف آزار، همچنين شناسايي تفاوت بين بدرفتاري نسبت به كودك با خشونتهاي خانوادگي، اقدام شود،
بيشتر پژوهشها عمدتاً به منظور درك تعيين كنندههاي والديني بويژه مادر و ندرتاً پدر انجام يافتهاند . به منظور فهم كامل طبيعت نقش والدين در خانواده هايي كه نسبت به كودكانشان آزار و بيتوجهي روا ميشود، متغيرهاي بسياري مورد مطالعه قرار گرفته-اند. (براي اطلاع بيشتر از نقش والدين در كودك آزاري به سطح سوم مقاله مراجعه كنيد).
خانواده نهادينهترين و مقدسترين ركن جامعه به شمار ميرود، سلامت آن از اهميت ويژهاي برخوردار است و لذا تمامي نظامهاي آموزشي و بهداشتي جامعه در مقابل آن مسئوليت دارند. پژوهشهاي بسياري نشان ميدهند كه با كاهش ثبات خانواده در اثر تعارضها، عدم توافقها، همچنين نزاع و پرخاشگري، تأثير مخرب و ويرانگر آن شروع شده و محلي كه بايد مأمني براي كودكان باشد به كانون خشونت و بد رفتاري با كودكان تبديل شده و روابط نامناسب والدين سرچشمه ارتباط نامناسب آنها با كودكان ميشود. بسياري از متخصصان مسائل رشد و روانشناسي باليني، مشكلات رواني و عاطفي، رفتاري و اجتماعي كودكان و نوجوانان را انعكاسي از مشكلات والدين و و يا شيوه ارتباط بين آنها ميدانند . اين مشكلات غالباً به صورت كمبود پيوندهاي عاطفي بين آنها و فشارهاي رواني ناشي از عدم رضايت از زندگي مشترك و يا جدايي و طلاق مشاهده ميشوند.
كودك آزاري در تمام سطوح اجتماعي، اقتصادي و تحصيلي وجود دارد. در بسياري از موارد آزاررسان خويشاوند يا دوست خانوادگي است و ممكن است براي حفظ راز از رشوه دادن، تهديد و تلقين احساس گناه استفاده كند. از مهمترين دلايل كودك آزاري وجود فضايي مملو از خودكامگي، انزوا و مشكلات زناشويي، مشكلات مالي و نارسايي در روابط والدين – فرزند است.
تغييرهاي فشارآفرين رواني مانند نقل مكان، جدايي زن و شوهر از علل اصلي به شمار ميآيند. از سوي ديگر، عوامل اجتماعي، پذيرش خشونت در جامعه و خانواده و تنبيه بدني در كودك آزاري دخالت دارند. كودك آزاري اثرات مخرب رواني متعددي بر زندگي كودكان دارد. بيانيهي بهداشت رواني هاروارد اظهار ميكند كه دست كم 25 درصد از كودكاني كه مورد آزار قرار ميگيرند دچار اختلالهاي روانپزشكي از جمله اضطراب حاد، افسردگي و گاهي اختلالهاي عصب-شناختي ميشوند. (براي اطلاع از علل و پي آمدهاي كودك آزاري به سطح سوم مقاله مراجعه كنيد).
اصل نهم اعلاميه جهاني حقوق كودك مقرر داشته «كودك بايد در برابر هرگونه غفلت و ظلم، شقاوت و استثمار حمايت شود...»
بنابراين بهتر است كه علاج واقعه قبل از وقوع آن صورت گيرد. عمدهترين راههاي جلوگيري از اين پديده عبارتند از:
1- تدوين قوانيني كه از كودكان آزارديده حمايت كند چه در سطح داخلي و چه در سطح بينالمللي.
2- اصلاح قوانين موجود از طريق تشديد مجازات مرتكبين اين گونه اعمال
3- تأسيس سازمان يا نهادهايي كه از كودكان آزارديده حمايت كند در سطح حقوق داخلي و بين-المللي.
4- رفع فقر و محروميت زدايي در زمينه اقتصادي و فرهنگي
5- بالابردن سطح دانش و آگاهيهاي مردم
اثرات طولاني مدت سوء رفتار بر كودكان ميتواند باعث تاخير در رشد و نمو آنها گردد. در مقايسهاي بين كودكاني كه بدون علت عضوي دچار تاخير يا توقف رشد و نمود شده بودند با گروه كنترل، بعد از 13 سال پيگيري نشان داده شد گروه اول داراي مشكلات كلامي، سطح سواد كمتر با توجه به سن، عدم بلوغ اجتماعي متناسب با سن، ثبات روحي كمتر، اتكاء به نفس كمتر و مشكلات شخصيتي (عمدتاً ضداجتماعي) بيشتري نسبت به گروه كنترل بودند. همچنين كودكان آزار ديده در برقراري ارتباط با ديگران، ايجاد روابط اجتماعي و دوست يابي نسبت به گروه كنترل توانايي كمتري از خود نشان ميدادند. ضريب هوشي در كودكان كتك خورده كاهش بارزي در مقايسه با گروه كنترل داشت و از نظر تحصيلي نيز آزار ديدگان عقبتر از ساير كودكان بودند. كودكان آزار ديده در تكلم ضعيفتر و داراي شخصيتي محتاط هستند و به طور متوسط 55% آنان به نوعي داراي شخصيت نابهنجار و ضد اجتماعي ميباشند. اعتماد به نفس پايين وافسردگي نيز در آنها به چشم ميخورد.
از لحاظ درماني بعضي متخصصين مهمترين اقدام را درمان والدين ميدانند. اطمينان از سلامتي كودك نيز يكي از مهمترين اقدامات اوليه است. مهمترين مسئله در درمان كودك تحت آزار اين است كه آيا او را از محيط خانواده خارج نمائيم يا اينكه اجازه بدهيم كودك در محيط خانواده تحت درمان قرار گيرد.
اصول درمان: شامل حمايت ازكودك، مراقبت و روان درماني گروهي و خانواده درماني است. در موارد كودك آزاري روحي، نياز به بررسي و ارزيابي روانشناختي كودك است. همچنين درمان اختصاصي براي اختلالات روحي و رفع ترس و اضطراب و برگرداندن اعتماد به نفس به كودك، بهبود اختلالات خواب و تغذيهاي، بهبود توجه و محبت و صحبت كودك ضروري است.
منبع:http://www.ravanpajoh.com/index.php?option=com_content&task=view&id=43&Itemi d=65
-