صفحه 1 از 11 123 ...
نمایش نتایج: از 1 تا 10 از 105

موضوع: شرم بر تو باد اي مجنون پست

22186
  1. بالا | پست 1
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    April_2013
    شماره عضویت
    5249
    نوشته ها
    22
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    شرم بر تو باد اي مجنون پست

    مردي 40 ساله و داراي مدرك فوق ليسانس و كارمند و متاهلم ،چن ماه قبل از طريق نت با دختري آشنا شدم و باهم دوست شديم اوايل فقط دوستي بود ولي كم كم چنان عاشق هم شديم كه تا مرز جنون  پيش رفتيم . با اينكه خيلي عاشقش هستم با دروغ هاي زياد ازينكه مجردم و تنها زندگي ميكنم و خيلي دروغهاي ديگه تا اينجا پيش رفتم كه به خاطر عشقي كه بهش دارم و ترس از دست دادنش مجبور شدم برم خونشون براي خواستگاري البته فقط براي آشنايي بيشتر با خونوادش . به خدا عاشقش هستم و نميخوام ناراحتش كنم ميخوام بكشم كنار تا بره سراغ زندگيش منكه واقعا وصله تنش نيستم ولي اگه مجرد بودم حتما باهاش ازدواج ميكردم ميدونم اگه بذارم برم بلايي سر خودش مياره نميدونم چيكار كنم دارم عقلمو از دست ميدم از يه طرف علاقه اي كه بهش دارم و عشقي كه واقعا داره منو به جنون ميرسونه از يه طرف حرفاي دروغي كه گفتم و از يه طرف همسر خودم كه مثل يه فرشته پاك و  معصوم منو عاشقونه دوست داره ...
    نميدونم چيكار كنم گاهي به سرم ميزنه خودمو خلاص كنم ولي زنم چي؟بچه هام چي؟اونا چه گناهي دارن كه بايد اينجوري به خاطر من بي وجدان عذاب بكشن؟ اون دختري كه دوستش دارم چي؟اوني كه بي گناهه و واقعا عاشقمه و فك ميكنه منم مثل خودشم و منتظره كه وصله تنم بشه چي؟
    تورو خدا شمارو به هرچي كه ميپرستين راهنماييم كنين و ازين مخمصه نجاتم بدين نذارين زندگي چن نفر به خاطر حماقتهاي من نابود بشه...
    كاش بميرم كاش خدا زودتر منو ازين منجلاب نجاتم بده كاش جونم از تنم بيرون بره من آدم بدي نيستم ولي...

  2. بالا | پست 2
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال همیاری
    تاریخ عضویت
    July_2011
    شماره عضویت
    626
    نوشته ها
    848
    صلوات
    5
    دلنوشته
    1
    سلام و درود بر محمد (ص) و آل محمد
    سپاس
    12
    163
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    سلام
    شما دوتا کار میتونید انجام بدید یا اینکه حقیقتو بهش بگید اگه زندگی و آینده ی اون و زندگی خودتون براتون مهمه یا اینکه کاری کنه ازتون بدش بیاد به هرحال کار محالیه که بخواید همینطور باهاش پیش برید ازانسانیت و معرفت به دوره همین که بفهمه بهش دروغ گفتید حس تنفرشو بیدار میکنه و مطمئن باشید خودکشی نمیکنه اگه بدونه دروغ گفتید

  3. بالا | پست 3
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    February_2013
    شماره عضویت
    4777
    نوشته ها
    4
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    آره به نظر منم اگه حقیقت رو بگی بهتره. بعد حداقل با هم میتونید مشکل تون رو حل کنید.

  4. بالا | پست 4
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال همیاری
    تاریخ عضویت
    March_2013
    شماره عضویت
    4969
    نوشته ها
    509
    صلوات
    38
    دلنوشته
    11
    خدایا همه چیز را به تو میسپارم به امید تو
    سپاس
    236
    332
    دریافت
    5
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    سلام
    متاسف شدم
    چرا خواستگاری رفتین؟؟؟
    تنها راه اینه که قبل از اینکه خانواده دختر در مورد شما تحیق کنند و مسئله رو خانم و بچه هاتون بفهمند صادقانه مسئله رو به دختر خانم بگید تا بیشتر از این عذاب وجدان نداشته باشید
    و آبرویتان نرود

  5. بالا | پست 5
    ناظم همیاری

    عنوان کاربر
    ناظم همیاری
    تاریخ عضویت
    February_2013
    شماره عضویت
    4733
    نوشته ها
    769
    سپاس
    1,035
    870
    نوشته های وبلاگ
    33
    دریافت
    0
    آپلودها
    12

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    سلام دوست عزيز به همياري خوش آمدين:

    براي تاپيكتون اسم مناسب انتخاب كنيد 

    ايشون چند سالشونه؟ چرا با اينكه متاهل هستين با كسي رابطه برقرار ميكنيد؟ بار اولتون بود كه با ايشون دوست شدين يا نه؟  همسرتون از اين رابطه خبر دارن؟ در زندگي مشتركتون مشكلي دارين؟ ميزان تحصيلات ايشون چيه؟ 

  6. بالا | پست 6
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    April_2013
    شماره عضویت
    5249
    نوشته ها
    22
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    دوستان عزيز از توجه شما ممنونم
    انتخاب اين اسم براي تايپيك صرفا به خاطر عذاب وجدانيه كه دچارش هستم و اين موضوع برام تبديل به يه كابوس وحشتناك شده و اينكه بتونم توجه دوستان رو به اين مهم جلب كنم...
    براي تكميل گفته هام ميتونم بگم كه من تو زندگي زناشويي خودم چه از نظر مالي و چه عاطفي هيچ مشكلي ندارم و شكر خدا بچه هاي سالمي دارم ولي اينكه اين عشق چجوري پيدا شد بر ميگرده به تنهاييم به خاطر دور بودن از خانواده به دليل ماموريت كاريم و اينكه به زعم خودم يه سرگرمي براي پر كردن اوقات بيكاريم باشه شروع شد و صرفا به قصد يه دوستي معمولي بوده و هيچگونه قصدي به جهت اينكه كارم به اينجا بكشه نداشتم و بارها ازين نوع دوستي رو تجربه كردم كه هر دفعه به دلايلي بر هم ميخورد ولي با  شروع اين دوستي كم كم تا به خودم بيام عاشق اين دخترك معصوم شده بودم اونم از نوع عشقي كه واقعا وحشتناكه و حتي فكر اينكه يه روزي اون از زندگيم بره برام غير ممكن شده و ايشون هم يه دختر تحصيل كرده و شاغل ولي از طبقه متوسط جامعه هست و سنش حدود 23 ساله  و طعم تلخ جدايي پدر و مادر رو چشيده و زندگي خانوادگي از هم پاشيده اي رو داشته اما با توجه به اينكه به شدت عاشق من شده و دوستم داره و ميدونم تو روياهاش با من يه زندگي عاشقانه و رويايي ساخته و به خاطر دوست داشتنش نتونستم در برابر خواسته هاش بي تفاوت باشم و مقاومت كنم و به همين خاطر به خونشون رفتم و با مادرش حرف زدم ولي يه مشت دروغ گفتم كه از همشون شرمم مياد شايد خودخواهانه به نظر برسه ولي هركاري كردم فقط به خاطر عشقيه كه دارم  و اين دوست داشتن داره زندگي اون دخترك معصوم رو به نابودي ميكشونه و از گفتن حقيقت بهش هراس دارم هر چند به اين موضوع بارها فكر كردم كه حقيقت رو بهش بگم ولي نتونستم كه ميدونم باعث سلب اعتمادش از همه مردها و بدبين شدنش ميشه و ممكنه وضع رو خرابتر كنه و زندگي آيندشو به نابودي بكشونه ...
    اينكه چرا با وجود تاهل دست به اين كار احمقانه زدم و كار رو به اينجا كشوندم برميگرده به تنها بودنم كه توضيح دادم وگرنه خانم من هم تحصيلكرده و مدرس دانشگاست و تنها اطلاعي كه از اين رابطه مسموم داره باخبر بودن از وجود اين دختر هست كه فكر ميكنه رابطه من باهاش در حد چن تا اس ام اس و صرفا به جهت سرگرميه و به خاطر اعتماد زيادي كه بهم داره زياد پيگير ماجرا نيست  ...
    و اما پارو ازين فراتر ميذارم و براي  اينكه بدونين ارتباطم تا كجا پيش رفته به اين بسنده نميكنم و ميگم كه متاسفانه در آغوش كشيدمش و بوسيدمش كه باعث وابستگي بيش از اندازه هر دومون شده و مشكل رو حاد تر كرده و حالا تو گردابي كه درست كردم دست و پا ميزنم و راه نجاتي نميبينم و ميدونم تنها با گفتن حقيقت ممكنه زندگي اين دختر معصوم به تباهي هميشگي بره...
    بارها از خدا به خاطر گناهي كه كردم طلب مرگ كردم  و ازش خواستم منو واسه اين گناه كبيره ببخشه و از من بگذر و راهي واسه نجات اون بنده بيگناهت سر راهم بگذار و از شما دوستان عزيز خواهش ميكنم بدون احساسات منو تو حل اين مشكل كمك كنيد چه به فكر خودم نيستم و نجات عشقم ازين ورطه هولناك از همه چيز مهمتره
    بازهم ممنونم از بذل توجهتون. 

  7. بالا | پست 7
    محیا مودت

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    باورم نمیشه.
    به نظر منم بهتره شما با ایشون حقیتو بگید.
    سخته ولی تنها راحه حداقل برا پاشیده نشدن خونوادتونو ادامه ندادن این رابطه

  8. بالا | پست 8
    مشاور همیاریناظم همیاری

    عنوان کاربر
    مشاور همیاری
    تاریخ عضویت
    November_2012
    شماره عضویت
    3511
    نوشته ها
    436
    صلوات
    28
    دلنوشته
    2
    ثوابش هدیه روح عزیزترین هدیه زندگیم
    سپاس
    664
    881
    دریافت
    6
    آپلودها
    5

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    سلام !
    خوش اومدید همیار عزیز!
    درکتون میکنم
    اولین تکلیف شما تغییر در دیدگاهتونه !
    نباید از خدا طلب مرگ بکنین چرا که هیچ سودی برای هیچ کس نداره !
    دیدگاهتون رو به این کل تغییر بدید ....از خدا طلب مغفرت بکنین و امید وافری به کرم و بخشش خداوند داشته باشید
    دومین تکلیف شما اینه که موضع خودتون رو مشخص کنین !!!!
    متاسفانه رابطه شما به حدی پیش رفته که وابستگی عاطفی رو بین هر دوتاتون ایجاد کرده !
    یا رومی رومی یا زنگی زنگی !!!
    اول باید موضع مشخصی رو برای خودتون ترسیم کنین و بهش ایمان داشته باشید بعد همین موضع رو برای ما بگین تا ما هم بتونیم با همفکری هم بهترین پیشنهاد رو بهتون بدیم .....
    دست آخر تصمیم باشماست و عواقب اون دامن گیر خودتون و سایر افراد درگیر در این ماجرا خواهد بود ......
    پس عجله نکین !
    به خوبی فکر کنین !
    تنهایی برین یک جای دنج و راحت و بدور از مشکلات تصمیم خودتون رو بگیرین .....
    فرصت کافی رو برای فکر کردن در این رابطه به خودتون بدید ......

    تو مدتی که مشغول فکر کردن هستین با هیچ یک از هر دو طرف ارتباطی نداشته باشید ....

    بشینین و محاسن و معایب انتخاب هر طرف رو بنویسین و در آخر سبک سنگین بکنین و ببینین کدوم انتخاب بهترینه !!!
    یادتون باشه نباید با احساسات وارد تصمیم گیری بشین ......در این تصمیم باید واقعیت و صداقت و عقل حکمفرما باشن نه احساسات و وابستگی عاطفی!

    یادمون باشه افتادن تو لجن بد نیست ...بدترین کار موندن تو لجن زار و دست و پازدن در اونه !!!!

    یا علی

  9. بالا | پست 9
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    November_2012
    شماره عضویت
    3473
    نوشته ها
    218
    سپاس
    424
    296
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    سلام بر شما
    اول باید بگم که من دیروز بعد از خوندن تاپیکتون خیلی ناراحت شدم و البته عصبی به همین دلیل راجع به موضوع تاپیکتون با دوستانی که در چت روم سایت بودن کمی حرف زدم. البته نه درمورد شخص شما درمورد موضوع تاپیکتون که متاسفانه خیلی ها هستند که چنین مشکلی دارن و خداروشکر شما متوجه اشتباهتون شدید.
    خواستم عذر خواهی کنم بخاطر صحبت با دوستان که غیبت نبوده باشه. البته بازم یاداور میشم که درمورد شخص شما صحبتی نکردم.

    اما درمورد مشکلتون منم میخواستم نظرمو بگم.
    اول باید بگم شما باتوجه به سنتون جای پدر بنده هستین ولی کارتون اصلا درست نبوده. و لطفا کار اشتباهتون رو توجیه نکین.
    به نظر منم راستشو به این دختر خانم بگین. مطمئنم که اون خانم خیلی ناراحت میشه و شاید برای مدتی حال روحی خوبی نداشته باشه ولی بالاخره فراموش میکنه و به زندگیش بدون حضور شما ادامه میده. نگران نباشید بلایی سر خودش نمیاره. و مطمئن باشین وقتی حقیقت رو بفهمه دیگه نمیخواد با شما زندگی کنه. و هیچ کس دوست نداه یک زندگی رو شروع کنه که با دروغ شروع شده و ادامه پیدا کرده.
    فقط اینکه نگذارید همسر و بچه هاتون از موضوع با خبر بشن. شاید در اون صورت هرگز نتونن ببخشن شما رو.
    ببخشید ولی اسم این عشق آتشین شما هوس و گذاراست. پس مطمئن باشین هم شما میتونین اون خانم رو فراموش کنین هم اون خانم میتونه شما رو فراموش کنه.
    اما اگه بخواین دنبال این به قول خودتون عشق برین به همسر و فرزندانتون ظلم بزرگی میکنین.
    امیدوارم بهترین تصمیمو بگیرن. و از خدا برای اشتباهتون طلب آمرزش کنین خدا میبخشه.
    موفق باشین

  10. بالا | پست 10
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    March_2013
    شماره عضویت
    5062
    نوشته ها
    75
    سپاس
    0
    2
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: شرم بر تو باد اي مجنون پست

    نمیتونم مثه بقیه مشاوره بدم بهتون
    شما جای پدر من
    اگه پدرم همچین کاری میکرد دیگه اسمشم نمیوردم و ترجیح میدادم اصن پدر نداشته باشم!!!!

صفحه 1 از 11 123 ...

کاربران دعوت شده

© تمامی حقوق برای همیاری ایران محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد