نمایش نتایج: از 1 تا 3 از 3

موضوع: انتخاب همسر

1743
  1. بالا | پست 1
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    April_2013
    شماره عضویت
    5316
    نوشته ها
    2
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    انتخاب همسر

    سلام. 26 سالمه. درشهرکوچیک خودم مشغول به کار هستم. مذهبی نیستم ولی اعتقادات خاص خودم رو دارم مثلا به حجاب یا محرم و نامحرم. نمازم هم هر وقت تونستم میخونم. با هر کسی صمیمی نمیشم و سعی میکنم توی روابطم حریم ها رو حفظ کنم. اخیرا یکی از همکلاسی های دانشگاهم تقاضای ازدواج با من رو کرده. ایشون قبلا با هم رشته ایمون که 5 سال از خودش بزرگتر بوده عقد کرده، که 4 سال عقد بودن و 7 ماه پیش طلاق میگیرن. بدلیل مشترک بودن استاد راهنماو انجام پایان نامه آشنایی بیشتری باهاشون پیدا کردم. و در اواخر تحصیلم به دلیل شروع شدن اختلافشون با خانمشون بیشتر با من تماس می گرفتن و درد دل می کردن. منم تا جایی که میتونستم راهنماییشون می کردم که رابطشون از بین نره و جزو محدود افرادی بودم که با طلاقشون مخالف بودم چون میدونستم عاشقانه خانمشون رو دوست دارن. به گفته خودش بهترین دوستش بودم و وقتی با من حرف میزنن آروم می شن. اعتماد به نفس بالایی داره و مغرور هست و اخلاق بخصوصی داره که هر کسی باهاش کنار نمیاد، برخلاف ظاهرش خیلی خیلی مهربونه و باهوش هست. بعضی از رفتاراش از نظر من غیر منطقیه. میگه می خواد بیاد شهر من که کنار من باشه.  من دوست دارم زندگی خوب و آرومی داشته باشم، همیشه سرم بکار خودم هست تو کار دیگران سرک نمیکشم، خوشرو هستم و مهربون و دلسوز، قیافه معمولی دارم، اکثریت خواستگارام رشته مهندسی بودن و وضع مالی خوبی داشتن، ولی پول، مدرک، زیبایی برای من ارزش نداره، همیشه دنبال کسی بودم که خودم رو دوست داشته باشه نه شغل و موقعیت اجتماعیم رو.  اینکه هم رشته خودم باشه برام اولویت داره چون اینجوری از نظر شغلی مسیر مشترکی رو طی خواهیم کرد. بزرگترین مشکلم ازدواج قبلیشه و  میترسم از اینکه اون نتونه همسر قبلیش رو فراموش کنه و مدام منو با اون مقایسه کنه. فکر میکنم تمام عشقش به نفرت و عقده تبدیل شده و تا الان که هفت ماه از طلاقشون گذشته مدام از ایشون حرف میزنن که به من این حرف رو زد، فلان جا بامن فلان رفتار رو کرد، میخوام ثابت کنم خیلی از کارایی که گفته نمیتونی رو میتونم انجام بدم. و چون علت اصلی اختلافشون پول بوده میگن به هر قیمتی میخوام پولدار بشم.
    واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم لطفا راهنماییم کنید

  2. بالا | پست 2
    مدیر کل همیاری

    عنوان کاربر
    مدیر کل همیاری
    تاریخ عضویت
    October_2010
    شماره عضویت
    5
    نوشته ها
    3,367
    صلوات
    192
    دلنوشته
    6
    اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد
    سپاس
    2,633
    8,730
    نوشته های وبلاگ
    38
    دریافت
    146
    آپلودها
    5

    RE: انتخاب همسر

    سلام

    خوش آمدید

    به نظر میرسه ایشون در وضعیتی نیستند که بخوان تصمیم به ازدواج مجدد بگیرن. باید مدتی از جدایی ایشون بگذره و خاطرات رو کم کم به دست فراموشی بسپارند. شاید چون شما در شرایط سختی همراهشون بودید به شما وابستگی یا دلبستگی پیدا کردند. به نظر من به ایشون بگید که اجازه بدن مدت زمان بیشتری سپری بشه از جدایی شون

    شما هم در این مدت با ایشون در ارتباط نباشید خیلی بهتره. پس از اینکه تونستن مسائل گذشته شون رو برطرف کنند و با خودشون کنار بیان، اونوقت بهتر میتونن تصمیم گیری کنند و شما هم بهتر میتونید بررسی کنید.

  3. بالا | پست 3
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    April_2013
    شماره عضویت
    5316
    نوشته ها
    2
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: انتخاب همسر

    سلام.ممنون از راهنماییتون. حالشون از اون چیزی که شما فک می کنید خیلی بد تره. مدام به مرگ فک می کنن حتی اخیرا چند تصادف عمدی هم داشتن. چندبار هم از من خواستن که یه دوست دختر براش پیداش کنم. چون خانمشون بهشون گفته بوده تو اونقدر بی لیاقتی که نمیتونی یه دوست دختر داشته باشی!!به سراغ دود هم رفتن و اینم بخاطر خانمشون!!!حدودا پنج ساله که میشناسمشون. تو کل این سال ها سعی کردم طوری بهشون کمک کنم که وابسته نشن، به همه تقاضاها و خیلی وقتا حتی به تلفنشون هم جواب نمیدادم  و بهانه های مختلف میاوردم تا خودش برای زندگیش تصمیم بگیره. حدود یه هفتست که باهاشون هیچ ارتباطی ندارم و خودمم تصمیم گرفتم روابطم رو محدودتر کنم . فک میکنم خودش حاضر نیست به خودش کمک کنه و گذشتش رو فراموش کنه و این زجر و رنج کشیدن رو یه جورایی دوست داره. هر چه هم من نصیحتش می کنم فایده نداره و گوش نمیده. حالا  بااین وضعیتی که الان ایشون داره آیا من باید منتظر بهبود حالشون بمونم و به بقیه خواستگارام  فک نکنم و یا خیلی رک و پوست کنده بهشون جواب منفی بدم!!! که در این صورت فک می کنم واقعا خودکشی کنن

کاربران دعوت شده

© تمامی حقوق برای همیاری ایران محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد