صفحه 4 از 4 ... 234
نمایش نتایج: از 31 تا 39 از 39

موضوع: به عدالت و مهربونیه خدا شک دارم..از زندگیم متنفرم....لعنت به همه چی!!!!

127928
  1. بالا | پست 31
    مدیر داخلی همیاری

    عنوان کاربر
    مدیر داخلی همیاری
    تاریخ عضویت
    September_2013
    شماره عضویت
    7542
    نوشته ها
    1,830
    صلوات
    400
    دلنوشته
    4
    آرزوم اینه که یه باردیگه تو نگاه کنی تو چشام/آرزوم اینه که بمونی تا آخرش تو باهام/بیاتموم عمرموبمون پیشم نرو
    سپاس
    4,812
    4,389
    نوشته های وبلاگ
    23
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    سلام بر علی آقای عزیز
    راستش دیروز یه جمله ای خوندم خیلی دوسش داشتم اونم این بود:

    یوسف میدانست درها بسته است

    اما به خاطر خدا حتی به سوی در های بسته دوید

    وهمه درهای بسته برایش باز شد

    اگرتمام درهای دنیا به رویت بسته شدند

    به سمت درهای بسته برو

    زیرا که خدای تو و یوسف یکی ست...!


    این جمله رومن یکی خیلی تاثیرداشت

    امیدوارم روی تو هم همین تاثیرو داشته باشه

    موفق باشی
    امضای ایشان
    دلیل تنهاییم راتازه فهمیدم!
    وقتی محبت کردم وتنهاشدم
    وقتی دوست داشتم وتنهاماندم
    دانستم بایدتنهاشدوتنهاماندتا\"خدا\"رافهمید...


  2. کاربر مقابل از elnaz.t عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. بالا | پست 32
    کاربر فعال

    عنوان کاربر
    کاربر فعال همیاری
    تاریخ عضویت
    November_2013
    شماره عضویت
    8803
    نوشته ها
    426
    صلوات
    11
    دلنوشته
    3
    محمد رسول الله
    سپاس
    2,394
    1,048
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    من میخاستم سمت خدا جونتون برگردم ولی اون شوتم کرد..با لکنت دادنش شوتم کرده..از اولش منو نمیخاسته..ای لعنت ب چنین زندگی...


    شمام فقط چند ساعت یا چند روز جای من بودید بدتر از من ب خدامیگفتید..

    چون درک ندارید و نمیتونید مشکل ادمو درک کنید هرچی میگید فقط از خوبیهای خداست..
    ولی پس کو این خوبی هااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    منی که بخاطرلکنتم فقط میخام بمیرم کجای این خوبیه؟؟؟؟چیه این لکنت ب صلاح منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    چرا حرف بیخود میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟

    ما تو پادگان داریم فرماندهی ب یکی مرخصی میده باهاش گرمه بعد اون سربازه هم تعریفش میکنه میگه مرده خوبیه..
    اونوقت همون فرمانده میبینی با یکی لجه..همش کاره سخت میده بهش..این چجوری بگه فرمانده خوبیه؟؟؟؟؟؟؟؟


    خدا برای شما خوب ومهربونه برای من اصلا" و ابداااااااااااااااااااا


    کجای این وسواس برای صلاح منه که مرتکب همه رقم گناه میشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟..مگه این گناها عذاب دنیوی و اخروی نداره...؟؟
    پـــــــــــس چجوری میگید ب صلاح منه؟؟؟؟؟؟؟

    انگاری اصن شراطی منو تصور نمیکنید..
    این زندگی لجن بار من..کاش ب صلاحمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    منو مسخره کردید یا خودتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اصن خدا خیلی هممهربون...خیلی هم دانا..

    بابا وقتی این مهربونیشو من ندیدم نمیتونم بهش ایمان بیارم....

    من نمیگم تو بهترین شرایط زندگی میکردم..
    همه مشکل دارنننننننننننننننننننننن نننننن

    میدونم همه مشکل دارن..

    ولی دیگه میتونن برای حلش تلاش کنن من نمیتونم..

    دیگه تحمل ندارم....


    تو انجمن لکنت خیلیا هستن که لکنتشون از خود منم شدیدتره..با چنتاشونم حرف زدم خداییش خیلی بدتر از من..اماروحیه دارن اما زندگی رو نباختن..چراااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااا

    چون میتونن برن گفتاردرمانی چون میرن جلسات گروهی لکنت..چون میتونن با دوستاشون و خونوادشون حرف بزنن.......

    ولی این دیگه انصاف نیس بیاد لکنت رو ب من لعنتی بده بعد نه بتونم ب کسی بگم نه بتونم ب خونوادم بگم ..نه پول برای درمانش داشته باشم..بابا همه جا بدبختی میاره رو سرم کجاش ب صلامه؟؟؟کجاش حکمته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟


    انقد گوشتون از خوبی خداتون پر شده که اصن انگاری پستهای منونخونده جواب میدید..

    من اصن این تاپیکونزده بودم بحث کنم..

    نوشتم تا بدونید کسی هم هست که از دست خداتون فقط ارزوی مرگ داره...

    ارزوی مرگ رومیتونید درک کنید یا نه؟؟؟؟؟؟
    ینی نمیخاد باباشو دوس داشته باشه..ینی نمیخاد محبت های مادرشوجبران کنه..ینی نمیخاد خدارو حس کنه..ینی نمیخاد نفس بکشه..ینی نمیخاد تو جمع دوستاش باشه..
    ینی نمیخاد موفق بشه..ینی پشت پا زدن ب همه خوشی های دنیا...


    از تایپ کردن دیگ خسته شدم..هرچی میخاییدبگید..من خدافظ..

  4. بالا | پست 33
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    February_2015
    شماره عضویت
    13411
    نوشته ها
    135
    سپاس
    0
    129
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    حالم خ خ خ بدشد علی...
    بخاطر همه چ متاسفم تنها چیزیه ک میتونم بگم داداشه گلم...
    پس حداقل مارو رهانکن...فقط همین

  5. بالا | پست 34
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    December_2019
    شماره عضویت
    20401
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    سلام. امیدوارم حالت خوب باشه
    حق بهت میدم که مشکلات زمانه و بالا پایین شدن‌ها تو و من و خیلی ها را کلافه کرده. صحبت‌ها همش راجع به خدا بود و اینکه خدا چه کرده و چه نکرده برام. و حتما ناراحت هم نمیشی اگر بگم خیلی از جاها ما کم کاری ها و مشکلات خودمان را می اندازیم گردن خدا. ببین فکر اصلا خدایی نیست. راحت. هیچ خدایی وجود نداره. و تو آمدی توی این دنیا حالا شانسی یا غیر شانسی هم یک جایی از این کره زمین و در یک شرایطی متولد شدی. همه سرمایه تو هم توی این دنیا زمان و انرژی هست که داری. و هیچکس هم قرار نیست دستت را بگیره خودت هستی و خودت و سرمایه ات که زمان و انرژی است. هیچ خوایی هم نیست و هیچ قیامتی هم نیست. حالا میخوای چطور زندگی کنی؟ چکار میخوای بکنی؟ هر کار خوبی هم بکنی از نظر علمی اثر خوبش به خودت میرسه و هر کار بدی هم بکنی اثرش مستقیما به خودت بر میگرده. هدف هم از آمدن به این دنیا زندگی کردنه نه مردگی کردن. فقط خودتی و خودت و زمان و انرژی که داری که یک زندگی خوب و خوشبخت برای خودت بسازی و اگر زندگی خوشبختی برای خودت ساختی که سودش به خودت میرسه و اگر هم نساختی ضررش به خودت میرسه. همین. به خدا هم اعتقاد داری یا نداری در عملکرد تو فرقی نمیکنه، خدا کار خودش را میکنه و تو هم باید کار خودت را بکنی. و هیچ توقعی هم قرار نیست از خوا داشته باشی. خدا هم هیچ توقعی از تو نداره. گفته خواستیم بپذیر و نخواستی هم ناپذیر. و فقط دو تا ابزار بهت داده که یکیش عقل هست و دیگری اختیار و استقلال. هیچکس نمیتونه تو را مجبور به کاری کنه و هیچکس نمیتونه به جای تو تصمیم بگیره. خودت عقل داری که راه درست که به موفقیت و خوشبختی ختم میشه را پیدا کنی و اختیار هم داری که در آن مسیر حرکت کنی. همین. زندگی آدمهای موفقی که اگر زندگیشون را بخوانی حسرت میخوری که چرا مثل آنها نشدی را بخوان، ادیسون، انیشتین، حسابی، نیوتن، گالیله و... همشون در اوج بدبختی بودن و مشکلاتشون خیلی از مشکلات تو بیشتر هم بوده اما تلاششون را کردن و به درستی از عقل و اختیارشون استفاده کردند و به نتیجه رسیدند و امروز شدند الگوی جامعه ما. آنها داستان زندگی خودشون را ساختند و تو هم باید داستان زندگی خودت را بسازی. داستانزندگی تو چیه؟ اینکه خدا این را نداد و آن را نداد؟ خودت چکار کردی؟ میگم که اصلا فکر خدایی نیست حالا چی میگی و چطور تصمیم میگیری و میخوای با عمرت و انرژی بی نهایتی که در وجودت داری چکار کنی؟
    اصلا هدفی توی زندگیت داری؟ اصلا برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف کردی؟ راهت را توی زندگی مشخص کردی؟ وقتی هیچ هدفی نذاری و افق نگاهی نداری و مسیری نداری که نباید توقع داشته باشی به نتیجه ای هم برسی. و بعدش هم چقدر صبوری کردی برای رسیدن به اهداف. همه چیز به راحتی و به سرعت به دست نمیاد. توی زندگی درد و موانع همه وجود داره و باید متل همه افراد دیگه یکی یکی حلشان کنی و ازشون رد شي. و نباید متوقف شي چون حق توقف نداری. چون هدف تو فقط و فقط باید رشد باشه. اینکه امروزت بهتر از دیروزت باشه.

    البته من ذهنیت کسی که وسواس فکری داره را درک میکنم. کتاب رهایی از وسواس فکری را بخوان. راهکارهای فوق العاده ای برای درمان وسواس فکری داده و امیدت را در زندگی بالا میبره. خود من وسواس فکری شدید و حاد داشتم.  و بدان که باید دو سال روی این تکنیک‌ها کار کنی تا نتیجه بگیری. یعنی باید صبر داشته باشی نه اینکه اگر دو هفته بعد دوباره وسواسی آمد سراغت ناامید بشی. نا امید شدن احمقانه ترین کاری هست که یک انسان میتونه انجام بده چون با مردگی هیچ فرقی نداره.
    هدف داشته باش و مسیر حرکت را مشخص کن و خودت را با هیچکس جز دیروز خودت مقایسه نکن وگرنه باز ناامیدی میاد سراغت. سعی کن بهترین خودت باشی در زندگی‌. وقتی افکار منفی را به طور کامل از خودت دور کردی و باورهای غلطت را با باورهای قدرتمند و درست اصلاح کردی به حرفهای امروزت میخندی

    برات آرزوی حال خوب را دارم. توی زندگی اصلا نه زندگی را سخت بگیر و نه به خودت سخت بگیر. فقط سعی کن با زندگی تحت هر شرایطی عشق و حال کنی. و درست فکر کنی. همین دو تا تو را به موفقیت میرسانه. خدا هم پشت آدمهای مثبت و موفقه. موفقیت هم الزاما در خانه و ماشین و... نیست عزیز.
    در آرامش و سلامت جسم و روان و امنیت هست. و اینکه هیچکس و هیچ چیز را مسئول کامل اعمالت در زندگی ندانی و 100درصد مسئولیت همه چیز را در زندگیت بپذیری

    دوستت دارم. مراقب خودت باش

  6. بالا | پست 35
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2020
    شماره عضویت
    20912
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    نقل قول نوشته اصلی توسط sanaz1368 نمایش پست ها
    ای بابا 1 سال تموم مثل خر بر دکترا خوندم هرچی فکر کنید نذر کردم رفتم سرجلسه داشتم ازمون میدادم خیلی برام سوالا اسون بود خوشحال بودم امسال شهید بهشتی قبولم .یه مراقب لعنتی که ازش نمیگزرم اومد گفت ازمون نمره منفی داره توی دفترچه زده بودن نمره منفی نداره منم همه سوالارو پاسخ دادم ولی اون مراقبه گفت نمره منفی داره بهش گفتم مطمئنید؟ تو دفترچه زده ندارها.گفت اره مطمئنم .شک کردم یه مراقب دیگه اومد که بازرس وزارت بهداشت بود ازونم پرسیدم گفت میرم الان از پایین میپرسم اومد بعد چن دقه گفت نمره منفی داره.منم از ترسم که درصد پایین نیاد 30 تا از سوالارو پاک کردم اومدم بیرون از جلسه بعد متوجه شدم نمره منفی نداشته اون مراقبا ایندمو زندگیمو خراب کردن ابن همه دعا کردم درس خوندم به همکلاسیام پایان نامشونو کمک کردم که خدا کمکم کنه سمت گناه نرفتم ولی میمیبینی چیشد؟انگار خدا یکیو فرستاده از اسمون که بیاد نزاره من قبول شم.سر پل صراط جلو هردو مراقبو میگیرم . این باعث شد من به مصاحبه دعوت نشم من انقدر سی ویم عالی بود که فقط به نمره کتبی نیاز داشتم معدل ارشدم بالای 18.47 مقالم جایزه بره بود ینی مطمئن بودم که امسال قبول میشم ولی اون مراقبا یا هدا نذاشتن.حالا بیخیال بفکر افتادم دوباره بخونم پیش خودم گفتم حتما حکمتیه بعد که شرو کردم بخونم 2ماه از خوندم میگزره متوجه شدم منابع رشتمو تو دکترا 360 درجه تغییر دادن داشتم از خنده روده بور میشدم خدایا تا علنی میخوای من دکترا نرم .باشه چشششششششششششم نمیرم .نمیدونم چرا هی جلوی پام سنگ میندازن .دیگه نامید شدم نمیدونم چکار کنم بخاطر اشتیاه اون 2تا مراقب ایندم زندگیم تباه شد2ماه داره گریه میکنم انگار دنیا رو سرم خراب شده باورم نمیشه اصلا .حالا من بخدای مهربون چی بگم؟اگه جای من بودید چکار میکردید؟
    سلام من همچین مشکلی مشابهی برای کنکور دارم شما چه راهکاری رو انتخاب کردین؟

  7. بالا | پست 36
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    August_2020
    شماره عضویت
    21181
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0
    سلام به همه دوستان دقیقا همین طور هست...من هم بیما ی دو قطبی دارم ولی همه زندگی من رو تحت تاثیر قرار داره و کامل ژنتیکی هست یعنی اینکه من در بوجود اومدنش نقشی نداشتم ...افسردگی شدید می گیرم قطب دیگش کنیم یا سرخشی هست که همش عاشق میشم و توهم خود بزرگ بینی بهم دست میده خواب و بیداریم مشخص نیست خوارکم همین طور میل جنسیم شدید می‌ره بالا و میاد پایین زود رنج می شم شدید وسواس می گیرم بی بند بار میشم ....آخه اگه خدا منو درست کرده چرا باید اینجوری درست بکنه مگه دستش شکسته بود ی موجود درست خلق بکنه یا اگر حوصله نداشت اصلا درست نمی کرد ...کیرم تو کوس خواهرت خدا همه اون پیامبرات هم دو قطبی بودن مثل من برید تحقیق کنید ..دلیل همین بوده ک انقد زن می گرفتن و سکس می کردن ....بیمار های دو قطبی ی موقع هایی توهم دارن ی چیزایی می بینن و می شونن احساس می کنن ناجی هستن و باید ب مردم دنیا کمک کنن ...دوستان هیچ خدایی وجود ندارد و ما ساخته این دنیا هستیم و پیامبران همه بیمار روانی بودن یا آدم هایی زرنگ ک خواستن از بقیه شو استفاده کنن یا بعضی حالت فیلسوف ک می خواستم مردم رو کمک کنن ...هیچ کس معصوم نبوده ...اگه پیامبر معوصم بود این همه سکس نمی کرد این چرندیات دیگه دوره اش ب آخر رسیده

  8. بالا | پست 37
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    September_2020
    شماره عضویت
    21244
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    دقیقاً دقیقاً اوضاعم مثل توعه خدا دیگه برام معنی نداره تو این دنیا هیچیی هیچیی جز زجر کشیدن واسم نموندع

  9. بالا | پست 38
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    April_2023
    شماره عضویت
    22655
    نوشته ها
    1
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    خدا

    منم دقیقا شرایط تورو دارم هیجی دیگه برام نمونده که بخوام اسمشو بزارم زندگی تو زندگیم نه دزدی کردم نه آدم بدی بودم تا اونجایی که میدونم هرکی منو میشناسه ازم راضی هستش خیلی هم تلاش کردم تو زندگیم خیلی کارا انجام دادم ولی هرچی بیشتر تلاش میکردم بیشتر یه تیکه از زندگیمو از دست میدادم تا الان که دیگه هیچی برام نمونده جز مرگ که برام یک موهبته این خدایی که میگن رو من که تو زندگیم ندیدم مهربون بخشنده دانا توانا همه چی درست لاقل برای منکه مهربونی و بخشندگی ای نداشت حتی یه ذره فقط یک سوال ذهنمو درگیر کرده چرا وقتی آدما یه چیزی رو بدست میارن خدارو شکر میکنن و باعث و بانیش رو خدا میدونن نه توانایی خودشون ولی وقتی یه چیزی رو از دست میدن اینجا دیگه خدا کاره ای نیست مقصر خودشون هستن هیچوقت اینو یادم نمیره یه بار یکی رو دیدم که با کله رفته بود تو سطل آشغال زباله گردی میکرد از توش درومد هیچیم پیدا نکرد از کنارم رد شد گفت خدایا شکرت هیچوقت نفهمیدم چی رو شکر کرد تن سالمی که زندگیش رو توی سطلای زباله باشه بدرد همون زباله دونی هم میخوره یک بار فقط یکبار خدا خودشو به من نشون نداد فقط ذره ذره ازم گرفت فقط میخوام اگر واقعا هست اون دنیا جلوش واستم یک کلمه فقط یک کلمه بگم چرا ؟! روی یک اسکناس متن قشنگی بود نوشته بود به خاطر همین پولی که دست تو هستش پدرم منو یک شب به جای اجاره خونه در اختیار صاحب خونه گذاشت فقط میخوام اون دنیا جلوی خدا واستم بگم چرا این چه عدالتیه که فقط مال یه عده هست نه مال همه منکه گشتم نبود توام نگرد نیست

  10. بالا | پست 39
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    September_2012
    شماره عضویت
    2771
    نوشته ها
    1
    سپاس
    2
    0
    دریافت
    2
    آپلودها
    0
    نقل قول نوشته اصلی توسط Reza88 نمایش پست ها
    منم دقیقا شرایط تورو دارم هیجی دیگه برام نمونده که بخوام اسمشو بزارم زندگی تو زندگیم نه دزدی کردم نه آدم بدی بودم تا اونجایی که میدونم هرکی منو میشناسه ازم راضی هستش خیلی هم تلاش کردم تو زندگیم خیلی کارا انجام دادم ولی هرچی بیشتر تلاش میکردم بیشتر یه تیکه از زندگیمو از دست میدادم تا الان که دیگه هیچی برام نمونده جز مرگ که برام یک موهبته این خدایی که میگن رو من که تو زندگیم ندیدم مهربون بخشنده دانا توانا همه چی درست لاقل برای منکه مهربونی و بخشندگی ای نداشت حتی یه ذره فقط یک سوال ذهنمو درگیر کرده چرا وقتی آدما یه چیزی رو بدست میارن خدارو شکر میکنن و باعث و بانیش رو خدا میدونن نه توانایی خودشون ولی وقتی یه چیزی رو از دست میدن اینجا دیگه خدا کاره ای نیست مقصر خودشون هستن هیچوقت اینو یادم نمیره یه بار یکی رو دیدم که با کله رفته بود تو سطل آشغال زباله گردی میکرد از توش درومد هیچیم پیدا نکرد از کنارم رد شد گفت خدایا شکرت هیچوقت نفهمیدم چی رو شکر کرد تن سالمی که زندگیش رو توی سطلای زباله باشه بدرد همون زباله دونی هم میخوره یک بار فقط یکبار خدا خودشو به من نشون نداد فقط ذره ذره ازم گرفت فقط میخوام اگر واقعا هست اون دنیا جلوش واستم یک کلمه فقط یک کلمه بگم چرا ؟! روی یک اسکناس متن قشنگی بود نوشته بود به خاطر همین پولی که دست تو هستش پدرم منو یک شب به جای اجاره خونه در اختیار صاحب خونه گذاشت فقط میخوام اون دنیا جلوی خدا واستم بگم چرا این چه عدالتیه که فقط مال یه عده هست نه مال همه منکه گشتم نبود توام نگرد نیست
    سلام
    امروزه خدای ذهن ساخته هر کس با دیگری فرق می کند.
    ما خدایی را که در ذهنمان می سازیم همان بت هایی هستند که قدیمی ها می ساختند و از او کمک می ساختند. این خدا خاصیتی نداشت و اثر گذار نبود. و ما هم کلی طلب کار بودیم. و انتظار داشتیم به جای ما زندگیمان را پر از مواهب کنه.

    اما مسلمونا خداشون هزاران صفت دارد. خودش خودش را معرفی می کند. و خودش راهکارها را به خاطر عقلی که به انسان داده و کتابی که در اختیارشان گذاشته است، به انسان آموخته هست.
    خدا در همان کتابش می گوید انسان جز سعی و تلاش نیست. در همان کتابش می گوید هیچ کسی اوضاعش تغییر نمی کند مگر خودش بخواهد. در همان کتاب می گوید. راههایی را که می گویم بپیمایید تا به بن بست نرسید. در همان کتاب می گوید همه آنچه را گفتم مثل پازل به کار بگیرید و اینطور نباشد بعضی را انتخاب و بعضی را رد کنید.

    اما بعضی از مسلمونا دلبخواهی مسلمون هستند. هر آنچه که میل و غریزه اشان می کشد از عقل و قرآن بیرون می کشند و به کار می گیرند و هر کدام دوست ندارند، رها می کنند.
    یکی از مسائل حجاب قرآن خوشش نمی آید، یا به شکلی که خودش دوست داره به کار می گیره
    یکی بی خیال احکام بیت المال میشه و هر چور می خواهد حیف و میل می کند.
    یکی به مسئله صبر و خویشتنداری در برابر سختی اعتقاد نداره.
    یکی عقل خود را کنار می گذاره و فکر می کنه فقط باید عبادت کنه کافیه
    یکی فقط عقل خودش را عقل کل می دونه و همه مسائل دین را می خواهد به زعم خود عمل کند.
    یکی بی خیال ارتباطات و صله رحم میشه
    یکی بی خیال غیبت و دروغ می شه.
    یکی بی خیال همسایه هست.
    یکی بی خیال مردم میشه
    یکی بی خیال ایتام میشه
    یکی بی خیال قانون میشه
    یکی بی خیال انفاق میشه
    یکی بی خیال احترام به والدین میشه.
    یکی خشم و شهوت را هر طور می خواد پیش می بره.
    و .....
    این مثنوی بسیار طولانی هست.

    بعد تقصیر همه این ناقص برداشت های خود را گردن کی بیندازیم تا مسئولیتی متوجه ما نشود.
    خدا.
    خدا آسمان و زمین و میلیاردها میلیاردها نعمت را آفریده است. که بشینه یک انسان را که آن انسان هم هیچ ضعفی نداره شکنجه کنه؟!!!

    من از کسانی که اینجا از خودشان هیچ شکایتی ندارند و فقط شکوه و شکایت از خدا دارند . یک سوال بسیار ساده دارم.
    لطفا در 5 خط بگویید شما چه ضعف ها و یا اشتباهاتی در زندگی کردید که اینگونه مستاصل شده اید؟ آیا شما کاملا همه کارتان درست بوده است. و مشکلتون این بوده که خدایی آمده و با اشتباهاتش شما را به مشکل انداخته است.

    عزیزانم تا مسئولیت کارهای خود را نپذیریم و خطا ها و اشتباهات خود و دیگران را منصفانه نبینیم نمی توانیم اوضاع خود را قبول کنیم.

    کسانی که ریشه مشکل خود را به شانس یا تقدیر یا خدا نسبت می دهند. می خواهند خود را بی تقصیر کنند. و بی مسئولیت باشند و دست از تلاش بردارند.
    در غیر اینصور بفرمایید مشکلتون دقیقا چیه تا از کلی گویی دست بکشیم و به مسئله شما بپردازیم.

صفحه 4 از 4 ... 234

کاربران دعوت شده

© تمامی حقوق برای همیاری ایران محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد