به نام خدا
سلام به همگي. من ميخوام در مورد مشكل بي اعصابي و اخلاق بد همسرم ازتون كمك بگيرم. قبلش لازمه توضيحاتي بدم. من 29 سالمه كارمند هستم و تحصيلات عاليه دارم. خانومم27 سالشه و خانه دار و ليسانس داره. حدود 2 ساله كه از ازدواجمون ميگذره. ما خودمون باهم آشنا شديم و حدود 9 ماه باهم دوست بوديم و چون خانواده من راضي به اين ازدواج نبودن طول كشيد تا پدرم راضي بشه و بالاخره ازدواج كرديم. به خاطر همين مساله كه پدرم راضي نبود خانوم من از خونواده من كينه به دل گرفت و متقابلاً اوناهم فكر ميكردن اين اون عروسي نيست كه ميخواستن. بالاخره اين مسائل باعث شد حساسيت خانوم من روي رفتار من با خودش و خونوادم زياد بشه به طوري كه هميشه باعث ميشه من بين اون و خونوادم قرار بگيرم. همسرم چون بيشتر وقتا توي خونه تنهاست و من ساعت كاريم زياده متاسفانه بي حوصله شده و اصلاً اعصاب نداره با كوچكترين مساله اي جار و جنجال راه ميندازه و يا خودشو ميزنه و يا ميگه خودمو ميكشم و يا ميره دم پنجره ميگه خودمو ميندازم پايين و من جلوشو ميگيرم. ما بچه اي نداريم 6 ماه پيش خانومم حامله شد و بچه سقط شد و كورتاژ كرد و دكتر گفته يك سال بايد صبر كنه. من خيلي سعي كردم كمكش كنم و هميشه من كوتاه ميومدم و بعد اينكه آروم ميشه ميرم نازشو ميكشم و آرومترش ميكنم اما فايده اي نداره فردا سر يه چيز ديگه دعوا راه ميندازه. از خونواده من بدش مياد هروقت صحبت اونا ميشه يا تيكه ميندازه يا خودشو كنار ميكشه.