-
2013_05_19, 00:15
بالا |
پست 1
عذاب میکشم.
از کودکی دختری از اقوام نسبتا دور را که گاه گاه میدیدم.از نطر منطق کودکی ام.برایم دوست داشتنی بود.از این قضیه.سالها گذشت.تا به سن 19 سالگی رسیدم نتوانستم حریف احساسم شوم. سعی کردم با او ارتباط برقرار کنم.اما هر دفعه مشکلی برایم پیش میامد و ناکام میماندم.حال که 23 سال دارم و از آن قضیه 3 سال میگذرد. و من در تمام این 3 سال هر روز که بیدار میشوم با روحیه ی بدی بلند میشوم.مدام ناراحتم .تمرکز حواس ندارم.مدتی هم بذلیل مشکلات عصبی محیطی دچار مشکلات گوارشی شدم. تا به لطف خدااز آن بیماری رها شدم اما هنوز به آن دختر فکر میکنم. گاه گاه که در مهمانی میبینمش روح و روانم از دستم میرود.وتمام مشکلاتی را که در باره ی او کشیدم جلوی چشمانم مرور میشود.و عنان از کف میدهم. من پسری تقریبا مغرور هستم و اطرافیان کم و بیش از احساس من نسبت به آن دختر مطلع هستند. و غرورم را لگد مال میکنند.اما من تحمل میکنم .نمیدانم چه کنم. لطفا کمکم کنید.
-
-
2013_05_19, 07:54
بالا |
پست 2
RE: عذاب میکشم.
سلام
ببین پسر خوب اینجور عذاب کشیدن برای مشکلی که راه حل ساده ای داره غیر منطقیه
شما اگه اون دختر رو دوست دارید سعی کنید قبل ازاینکه بخواهید تلاش کنید باهاش ارتباط برقرارکنید به خاطر خودتون غرورتون رو کم کنید و به یکی از افرادخانواده که باهاش راحت هستید بگین تا به نحوی نظر دختر رو جویابشه بعد ازاون برنامه ریزی کنید برا ی بقیه کارها اینجوری شما راحت میشه
اشاره کردی که اطرافیانت که از احساست اطلاع پیدا کردن غرورت رو لگد مال میکنن.... میشه بیشتر توضیح بدی؟
یعنی اینکه احساستو مسخره میکنن؟
-
-
2013_05_19, 16:30
بالا |
پست 3
RE: عذاب میکشم.
سلام
دختر خانم چند سالشون هست؟تحصیلات خودتون ودختر خانم؟آیا فکر میکنید از لحاظ خانوادگی وفرهنگی به هم نزدیک هستید؟منظورتون از اطرافیانم غرورم را لگد مال میکنند یعنی چه کسانی؟آیا این قضیه را با مادر وپدرتون درمیان گذاشتید؟چه نظری داشتند؟
-
-
2013_05_19, 18:25
بالا |
پست 4
RE: عذاب میکشم.
سلام
شما تو نوزده سالگی چندبار نشده برید جلو پس چرا دیگه اقدام نکرید چرا ناامید شدید؟
چرا اطرافیان سربه سرتون میذارن؟
آیا خونواده مطلع هست؟
-