صفحه 1 از 3 123
نمایش نتایج: از 1 تا 10 از 21

موضوع: گفتن گذشته و پیش آمدن مشکل در رابطه

5303
  1. بالا | پست 1
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    گفتن گذشته و پیش آمدن مشکل در رابطه

    من حدود 7ماه پیش با پسری بنام رامین آشنا شدم. از روز اول علاقه ای بینمون بوجود اومد و همین باعث رابطه ای ازدواجی و خیلی صمیمی شد. حرفها تفاهما گفتن ها و خندیدنها باعث علاقه ی خیلی شدید بینمون شد. بعد از چند وقت مجبور به گفتن رابطه در گذشتم شدم. همین باعث مشکلاتی یا به امروز شد.  روزی ک مجبور به گفتن به رامین شدم همهچیو گفتم که با کلک منو بردن و چیزی صورت نگرفته اگر نمیتونی قبول کنی و باهاش کناربیای ازهم جدابشیم. ولی گفت نه کنارمیام ازت جدا نمیشم. تا امروز اینقدر از اون ماجرا حرف زده منو عذاب داده و سرزنشم کرده که یه آدم افسرده و تند مزاج و فوق العاده عصبی شدم.  منو رامین به دلیل علاقه بهم و رابطه ای ازدواجی در ذهنمون اجازه ی تغییره همو دادیم. از طرز صحبت تا لباس پوشیدن و مهمونی رفتن یا نرفتنه من واقعا کلافم کرده  من واقعا عاشقشم.
    دربارش رویا پردازی ندارم چون پسره رویاهامه. ما هردومون فروردینی هستیم. من متولد 16/01/1371 و رامین متولد 15/01/1372 سربازی نرفته. درحال تحصیل هستش رشته ی مهندسی صنایع ترم سوم. تویه خیلی مسائل هم عقیده هستیم البته در آینده و ازدواج بیشتر. خانوادش واقعا محترم و دوست داشتنی هستن. مادرش اهل نماز و قرآن و حجاب در حد فقط روسری نداشتن. پدرش نماز نمیخونه مشروب میخوره ولی  اگر پیش بیاد در مهمونی فقط و مقدار کم اینطور که رامین میگه.  فعلا درآمدی نداره. درباره ی من : عاشقمه ولی بخاطر گذشتم باعث شک و تردید شده و نمیتونه ترکم کنه (من بیشتراز اون نمیتونم). با سوالاتی که از گذشتم میپرسه کلافه و عصبیم میکنه. درحدی که بهم بی احترامی میکنه. یه پسر ساده اییه. استقلال شخصی هیچکدوم نداریم. 
    خانوادش درباره ی رابطمون میدونن ولی درباره ی خاستگاری نه چون حرف خاصی نشده و میگن رانین بچست برایه ازدواج و کار نداره درحال تحصیله و سربازی نرفته.  رامین میگه به یه مشاور احتیاج داره که حرفهایه منو درباره ی گذشتم تایید کنه و کمکش کنه که دربارش فکرو خیال نکنه  

  2. بالا | پست 2
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    December_2011
    شماره عضویت
    1250
    نوشته ها
    164
    سپاس
    0
    2
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    سلام
    بسیار عالی
    اینطوری که من متوجه شدم شما از آقا رامین یک شال بزرگتر هستین ، درسته؟؟؟

  3. بالا | پست 3
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    بله یکسال بزرگترم ولی در مقابلش بچم در مقابل عشقش کودکم واقعا

  4. بالا | پست 4
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    September_2012
    شماره عضویت
    2600
    نوشته ها
    28
    سپاس
    0
    1
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    سلام فرنوش جان
     به همیاری خوش آمدید

    نحوه آشناییتون با هم چطوری بود؟ میشه لطفا در مورد اتفاقی که در گذشته براتون افتاده بود بیشتر توضیح بدید؟
    اگر بخواید عشقو نادیده بگیدید و واقع بینانه به قضیه نگاه کنید فکر میکنید خودتون و ایشون آمادگی ازدواجو دارید؟
    لطفا سعی کنید از دید یک نفر سوم به این داستان نگاه کنید.
    فکر میکنید برای داشتن یک زندگی مشترک با دوام و شاد دوطرف بایددر چه زمینه هایی با هم تفاهم داشته باشند و چه چیزی از همه مهمتره؟

  5. بالا | پست 5
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    سلام و ممنون اگر مشکلی نیس درباره اتفاقاته گذشته با پیام خصوصی بگم.؟
    آشناییمون از طریق فیس بوک. آمادگیه ازدواج تحت شرایطی که به قول خودش گذشترو قبول کنه بله و مطمئنم به شادیو دوام و خوشبختی 

  6. بالا | پست 6
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    December_2011
    شماره عضویت
    1250
    نوشته ها
    164
    سپاس
    0
    2
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    انتخب شما از الان ، با وجود سربازی نرفتن  ، سر کار نرفتن  ، و ادامه ی تحصیل آقا رامین یعنی حداقل 5سال زمان.
    توی این 5 سال شما خواستگار های بعدی خودتون رو ندیده رد میکنید.

    حالا این رد کردن به چه قیمتی؟؟؟ به قیمت این که ممکنه با بالا رفتن سن آقا رامین و بلوغ فکریش ، به این نتیجه برسه که شما به ددردش نمیخورید.
    (بار ها دیده شده که رابطه هایی بعد از بالای 5سال دوستی و چند جلسه خواستگاری به وصال ختم نشده؛ به دلایل مختلف)

    خانواده ی آقا رامین هنوز هیچ حرفی رو از مخالفت یا موافقت خودشون درباره ی ازدواج شما باهم نزدن!!!فقط گفتن الان خیلی بچس ، این یعنی باید با بلوغ فکری برای ازدواج تصمیم بگیرن و ارتباط الان اصلا براشون ملاک نیست وابستگی شما در حال حاضر به نقطه ی اوج خودش رسیده.

    مطلبی دومی که مد نظر هست ، اینه که شما واقعا خامی کردین که در باره ی گذشته ی خودتون پیش آقا رامین اعتراف کردین، مردها معمولا گذشته ی خانم ها رو خیلی سخت میبخشن و یا اصلا نمیبخشن که مطلب ریاضت ها و فشار هایی رو بهشون وارد میکنه که واقعا تحملش هم سخت هست.

    شما فقط از روی وابستگی که به این آقا دارین ، ایشون رو برای ازدواج انتخاب کردین و به علت شرایط سنی و خلأ شدید عاطفی به این درجه از احساسات رسیدین. یعنی یک انتخاب احساسات محور ؛ در صورتی که انتخاب صحیح انتخابی هست که بدونن در نظر گرفته شدن احساسات انتخاب بشه.

    پیشنهاد من این هست که رفته رفته ارتباط بین خودتون رو کمتر کنین تا از میزان این علاقه کم بشه و بتونین تصمیم درستی بگیرین.
    در ضمن مد نظر داشته باشین که شما هنوز نظر پدر و مادر خودتون رو راجب آقا رامین و خانوادش نمیدونین.

    در آخر توصیه ام این هست که آینده ی خودتون رو دستخوش احساسات و شور های جوانی نکنید.

    موفق باشید.

  7. بالا | پست 7
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    آقایه سینا زمانی که من رامینو به عنوانه مرد آیندم انتخاب کردم به این شدت عاشقش نبودم.
    ولی الان به اوجه احساسو عشق رسیدم که یکروز جدایی ازش برام مرگه
     

  8. بالا | پست 8
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    December_2011
    شماره عضویت
    1250
    نوشته ها
    164
    سپاس
    0
    2
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: کمک

    بله شما دقیقا در اوج خلأ عاطفی بودین و به همین دلیل انتخابش کردین و این انتخاب از روی بلوغ فکری نیست.
    من نمیگم این انتخاب محکوم به شکسته ، اما دلایل و احتمالات زیادی برای جدایی شما در سال های آینده و طبع بدتر شدن ضربه ای که خواهید خورد وجود داره.
    نه مرگ نیست ، شما اگر عاقلانه اختلاف ها تون ، محل آَشنایی تون ( که محل منسبی نیست) و مشکلات و زمان جدایی تون رو در نظر بگیرین ، متوجه میشین که این حجم علاقه ریشه محکمی نداره و ممکنه با هرنسیمی بلرزه ؛ پس چرا بهترین سن زندگی خودتون رو با این مسائل آتش بزنید و شادکامی رو از خودتون بگیرین؟؟؟/

  9. بالا | پست 9
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: گفتن گذشته و پیش آمدن مشکل در رابطه

    من با رامین شادم باهاش خوشبختم مسائلی که داریم برایه همه پیش میاد هرکسی به طرزهای مختلف. اختلافات ما من فکر میکنم به دلیله آشناییو رفت و آمد بین خانواده هاست ولی الان ما کمک برایه هضم گذشته ی من برایه رامین میخوایم نه جداشدن چون هردومون به یک اندازه عاشق همیم و با رابطه ی جنسی ای هم که داشتیم باهم علاقه خیلی بیشتر شده ما نمیخوایم جدا بشیم

  10. بالا | پست 10
    کاربر همیاری

    عنوان کاربر
    کاربر همیاری
    تاریخ عضویت
    May_2013
    شماره عضویت
    5557
    نوشته ها
    9
    سپاس
    0
    0
    دریافت
    0
    آپلودها
    0

    RE: گفتن گذشته و پیش آمدن مشکل در رابطه

    مسئله ی مهمی که نگفتم من اولین دوست رامین هستم و از همون اول وارد رابطه ی جدی شدیم و هردو بی تجربه بودیم ولی برایه نگهداشتن رابطمون احتیاج به کمک داریم

صفحه 1 از 3 123

کاربران دعوت شده

© تمامی حقوق برای همیاری ایران محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد