لطفاً مرا راهنماییی کنید .
لطفاً مرا راهنماییی کنید .
سلام.
خوش آمدید.
دوست عزیز شما مشکلاتتان را مطرح کنید مشاوران تالار حتما به شما کمک میکنند تا به نتیجه مطلوبی برسید.
آنکه با زندگی میسازد، میبازد
با زندگی نساز ، آن را بساز
با سلام و خسته نباشید و تشکر از سایت بسیار خوب و عالی که دارید و سپاس از راهنمائیهای خوب مشاورین .
من مدتی است احساس تنبلی می کنم و دستم به هیچ کاری نمی رود . قبلاً اینطور نبودم ولی حدود 6- 7 ماهی میشه که اینطوریم و از بعد از عید هم خیلی شدید تر شده .صبح ها سر کار میروم . بعد که میام خونه ناهار میخوریم شروع می کنم غذای فردا را درست کردن و بعد دیگر هیچ کاری نمی کنم نه تمییز کاری خونه نه کارهای شخصی احساس خستگی شدید دارم و به اصطلاح حال و حوصله هیچ کاری را ندارم . نمیدونم این مشکل را چطوری حل کنم . قبل از ازدواجم من از ساعت 8 صبح تا 8 شب کار میکردم تازه 8 که میومدم خونه به کارهای شخصی و خانوادگی -مهمانی رفتن -کار با کامپیوتر و غیره تا حدود ساعت 1 نیمه شب و لی الان که 2 ساله ازدواج کردم هیچ کدام از اون کارها را نمی توانم بکنم .هم خودم از این موضوع ناراحتم هم همسرم گله و شکایت می کند که به نظرم حق دارد.لطفاً راهنماییم کنید که مشکل از چه می باشد .ممنون از همگی شما
❤ |
با سلام ! خوش آمدید
فکر میکنین چه چیزی باعث این رکود و روزمرگی شده ؟
آیا فرزندی هم دارید ؟
میزان تحصیلات شما و همسرتون چیه؟ همسرتون بعد از شما میان خونه ؟
ساعت کاریتون از کی شروع میشه و کی تموم میشه ؟
برنامه ریزی میکنین؟
شادکام باشید![]()
سلام.
دوست عزیز به غیر از بی حوصله گی و رخوت و سستی چه احساسهای دیگری دارید ؟
از محیط کارتان رضایت دارید؟
رابطه شما با دیگران (همکاران) چگونه هست؟
در خانه با همسرتان چگونه رفتاری دارید؟ و ایشان با شما چه رفتاری دارند؟
روابط اجتماعی و خانوادگی دارید ؟
آنکه با زندگی میسازد، میبازد
با زندگی نساز ، آن را بساز
با سلام و ممنون از شما.
تحصیلات هر دو ما مهندس کامپیوتر هستیم. روابط اجتماعی من بد نیست ، شوهرم خیلی وارد جمع نمی شه ، رفت و آمدمان هم فقط با پدر مادر خودم و همسرم هست در هفته دو روزمان به رفتن به مهمانی خانه پدر و مادر هایمان می گذرد . عصرها هم اکثراً می رویم پیاده روی یا خرید .شبهای جمعه هم اکثراً شام بیرون هستیم . ساعات کار من 8 تا 2 و شوهرم 7 تا 2:30 تقریباً با هم میرسیم خانه . ناهار همیشه با هم می خوریم به جز آن یک روزی که من می روم خانه پدرم که برای شام هم شوهرم می آید.محیط کارم هم بد نیست خوبه تقریبا راحتم . بچه هم نداریم .برنامه ریزی هم دارم ولی به هیچ کدام نمی رسم . رفتارم هم با شوهرم نسبتا بد نیست .اونم با من تقریبا خوبه .
من نمیدونم این مشکلم اسمش مشکل شخصی میشه یا با خانواده ولی نمیتونم توجای عمومی مطرحش کنم....کمکم کنید