سلام
من توی تاپیک قبلیم هم از مشکلاتم با پدر و مادرم تا حدی گفتم.مسئله اینه که من هر کاری میکنم و هر روشی انتخاب میکنم نمی تونم به زبان مشترکی با والدینم به خصوص مادرم داشته باشم.من برای رفع تمام نقاط ضعف و بدی هایی که در خودم سراغ دارم سرسختانه دارم مبارزه میکنم.ولی موضوع اختلافات تموم نشدنیم با والدینم آرامشمو می گیره و تو این راه توانمو تحلیل می برهوبه خصوص که برای مسائل حتی کوچک دخالت و اعمال قدرت از طرف مادرم وجود داره.من مادرمو بی نهایت دوست دارم و نمی خوام باعث رنجشش بشم و به همین خاطر خیلی جلوش کوتاه میام.ولی تو خلوت خودم این موضوع آزارم میده.نمی دونم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟