چرا یه شخص مناسبی برای ازدواج ،برای من پیدا نمیشود

[نداخانم]

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما مشاور گرام
من دختری 29 ساله ام با مدرک فوق لیسانس و شاغل که بخاطر موقعیت شغلی پدرم تا کنون در شهرهای مختلفی زندگی کرده ام مگر زادگاهم.به همین دلیل هم خیلی تنها هستم چون دوستان صمیمیم در شهر دیگری هستند و به آن ها دسترسی ندارم الان هم تمام هم سن و سال های من یا در کنار همسران خود هستند یا با دوستان پسرشان. تا کنون فقط یک خواستگار داشته ام که آن هم پس از چند سال مشاوره رفتن و صحبت های فراوان نهایتا بدلیل مذهبی بودن شخص و تفاوت فرهنگی بینمان، جواب رد دادم. و بعد از آن دیگر مورد مناسبی برای ازدواج پیدا نکردم. خیلی تنها هستم و تقریبا بخاطر این مسئله افسردگی گرفته ام و با اینکه فردی هنرمند و ورزشکارم اما هیچ چیز دیگر مرا شاد نمیکند و حتی حوصله حرف زدن با هیچ کس را ندارم طوری که اگر با کسی از اعضای خانواده یا همکارانم حرف بزنم در اندک مدتی کار به درگیری میکشد. خلاصه از خودم در عجبم که از دختری شاد و پرتلاش به آدمی حساس و عصبی و زودرنج تبدیل گشته ام.
من حتی یک دوست پسر هم ندارم! یعنی اصلا نمیدانم چگونه پیدا کنم؟ تقریبا تمام زندگی من در کار و درس خلاصه شده و یا در خانه ماندن.
از این وضعیت متنفرم و دوست دارم حداقل یا یک شغل مناسب تر و یا یک همسر مناسبی پیدا کنم.اگرچه بیشتر محتاج یک همدم مناسب هستم.
شما بمن بگویید من چکار کنم؟ واقعا احساس خلا و تنهایی شدیدی میکنم.
با تشکر از شما 

[فهیمه ص]

خیلی از دختر ها مثل شما هستن که به خاطر موقعیتشون کسی جرات نمی کنه پیش بیاد،که از شما پایین تر باشه و جواب منفی بگیره.
متاسفانه تو زمانه الان خیلی از دخترا موقعیت اجتماعی بهتری از پسرها دارن و این ترس در پسرها وجود داره که نکنه جواب منفی بشنون و جلو نمیان.

[نداخانم]

سلام ممنونم از جوابتون ولی حالا بمن بگید من چکار کنم؟ راهکار میخوام.

[setare soheil]

سلام دوست عزیز
اینکه میگویید یک دوست پسر پیدا کنید خیلی فکر اشتباهی است به هیچ عنوان این کا را نکنید که در آینده به ضررتان میشود موارد بسیاری در این سایت داریم که  قبل از ازدواج با طرف مقابل دوست شده وشکست زیادی خورده اند طوری که به مرز افسردگی وخودکشی کشیده شده اند،پس اصلا خود را وابسته اینطور روابط نکنید،اینطور پسرها که برای دوستی پا پیش میگذارند گزینه ی مناسبی برای ازدواج نیستند،شما میتوتنید در کلاس ها ی گروهی در هر جایی شرکت کنید،در این کلاس ها دوستانی البته هم جنس خودتان برای خود پیدا کنید،البته در انتخابشان دقت کنید،در بین فامیل واقوام رفت و آمد فامیلی داشته باشید،دوستان وفامیل هایتان را به خانه خود دعوت کنید به خانه شان بروید، زیاد در خانه نباشید،سعی کنید در هنگام عصبانیت خود را کنترل کنید وبه هیچ عنوان با دوستان وهمکارانتان بحث نکنیند اگر اینطور پیش بروید  خواستگاری پیدا نخواهید کرد،واصلا به این فکر نباشید که حتما ازدواج کنید،شما به دوستانتان چکار دارید،اصلا میدانید آنها واقعا خوشبخت اند شما در حال حاضر فقط به فکر روحیه خود باشید به کلاس های گروهی و ورزشی بروید سعی کنید با کسانی در کلاس یا در همسایگی رفت و آمد کنید ودوستی پیدا کنید،روحیه خود را تقویت کنید وبه هیچ وجه خود را با کسی مقایسه نکنید،حتما  این نیست که کسی زود ازدواج کند وخوشبخت شود بلکه ممکن است کسی دیر تر شرایط برایش مهیا شود ودیر ازدواج کند ولی خوشبخت ترین باشد،به فکر خوشبختی خود باشید نه اینکه هرجور شد ازدواج کنید،انشاالله با شرکت در کلاسهای گروهی وتغییر رفتار در محل کار وخانه وپیدا کردن یک دوست خوب روحیه خوبی پیدا  میکنید وهمچنین همسر خوبی نیز نصیبتان میشود فقط امیدتان به خدا باشد وخودتان را زود نبازید.
موفق باشید

[فهیمه ص]

من هم با ستاره سهیل جان موافقم.
اولین چیزی که یه مرد به سمت یک زن کشیده می شه اخلاق خوب و اجتماعی اونه.سعی کنید بیشتر در جامعه باشید.وخودتونو مشغول کنید.

[نداخانم]

سلام ممنونم از جوابای فهیمه جون و ستاره سهیل حقیقتا من آدم اجتماعی هستم و در محیط کارم من رو با چهره تبسمی بر لب و خندان میشناسن خیلی خون گرم و اجتماعیم اما کمی ترس برم داشته ازینکه دخترهای مجرد زیادی تو ادارمون هست که شاید خیلییی سن بالاتر از من هستند. و خب این افراد رو که میبینم میترسم . ترسم از تنهایی هست و همچنین پدرو مادر که سنشون بالاتر میره تحمل بعضی از اخلاقاشون سخت میشه و خب من هم هیچ منبع انرژی غیر از کلاس ورزشی ام برای تفریح ندارم تا انرژی بیشتری بگیرم. راستیتش تهران که هستیم اقوام خیلی کم هستن و با تعداد مرخصی محدود که دارم مگه چند بار میشه یه مسافرت 1 هفته ای رفت! میخام بگم خیلی به خودم توصیه میکنم که بالاخره همه چیز درست میشه اما هرچه جلوتر میریم با اوضاعی که میبینم همه چیز سخت تر هم میشه بالاخره آدم نیاز داره میل جنسی اش هم ارضا بشه تا دچار افسردگی و خیلی موارد دیگه نشه! بدون همدم سر کردن واسم سخته.

[راهله]

سلام دوست عزیز
به اطرافتون یک نگاه بیاندازید روزانه چند نفر در شرف طلاق هستند اون موقعه هست که از ازدواج کردن پشیمان میشوی دوست عزیز خود را سرگرم کن بیشتر مرخصی بگیر حتی شده بدون حقوق مسافرت برو پیش فامیل ها و دوستانتان شاد زندگی کن از جوانیت استفاده کن به خدا توکل کن به وقتش بهترین ها نصیبتان میشود

[PARSABARZEGAR]

سلام.

دوست عزیز شما در یک سنی قرار دارید که خوشبختانه خیلی از مسائل بلوغ و نوجوانی را پشت سر گذاشته اید و خیلی از هیجانات و احساسات شما جای خود را به عقل و اندیشه شما داده اند. در زندگی خیلی از موقعیتها برای هر کسی پیش خواهد آمد مخصوصا ازدواج شما هم همین طور که تا الان ارزش خود را حفظ کرده اید همچنان به ارزشهای خود و عفت دخترانه خود پایبند باشید و تحت تاثیر افراد در جامعه که به طریقی دوستی را برقرار کرده اند قرار نگیرید و با توکل بر خدا مطمئن باشید برای شما هم موقعیتهای زیادی در ازدواج پیش خواهد آمد .

کاملا حرف شما صحیح است که انسانها در یک سنی نیاز به عواطف و مهر و محبت دارند . شما هم این عواطف را با دوستانتان هر چند کم باشند در همان مکانهای ورزشی تامین کنید تا به امید خدا یک موقعیت ازدواج برایتان پیش بیاید.

ارزش خود را بدانید و حفظش کنید. صبر و امید داشته باشید و بدانید همه چیز درست خواهد شد.

[راحله 65]

ندای عزیز سلام
من هم موقعیتی شبیه به موقعیت شما رو دارم،راستش رو بخواین خواستگارای زیادی برام میاد ولی تا الان موقعیت ازدواج پیش نیامده،به نظر من بهتره توکلمون به خدا باشه وبا تقوا وایمان راسخ زندگی آیندمون رو هر جور که خودش صلاح میدونه بسازیم،در مورد دخترایی هم که میگی دوست پسر دارن ،با این کار صد درصد مخالفم چون شخصیت شما بالاتر ازاین حرفاست که به خاطر تنها نبودن دل به کسی ببندین که خودت هم میدونی یه تفریح پوچ وبی حسابه
فقط صبر وتحمل

[sanazjoon]

سلام منم مثل شما هستم. مجرد. 28 ساله. فوق ليسانس. بدون خواستگار. البته خواهر بزرگترم دارم كه اونم مجرده. از لحاظ ظاهري هم مشكلي ندارم. ولي فقط دوستي و دوستي. يه بار فقط خواستگار داشتم كه اونم با مخالفت خانواده روبرو شدم و تمومش كرديم. نياز شديدي به جنس مخالف داشتم. تنها بودم. دوستام همه سرشون تو كار خودشون بود. منم يا تنها ميرفتم گردش يا تو خونه با فكر خودمو مي خوردم. آخرشم رفتم دوباره سمت دوستي. تنها چيزيه كه سرگرمم ميكنه. ميدونم كه عاقبت خوبي نداره. خيلي ضربه ميخورم تو دوستي. ميدونم اينا رو. ولي تنهام. چاره اي ندارم. همشم با نت آشنا ميشم. من چاره اي ندارم چون همدم ميخوام. ولي تو اگه ميتوني با خودت كنار بيايي خيلي هنر كردي خيلي هم خوبه.