-
2013_06_03, 12:46
بالا |
پست 1
علل و درمان بیماری بوردرلاین
[size=x-large]علل و درمان بیماری بوردرلاین[/size]
نوع انسان, با رفتار و اخلاق و کردار و گفتار و پندارهایش زندگی می کند. تمامی روان انسان به طور زنده و آنلاین ارتباط مستقیم با خود و محیط و اطرافیان دارد. اگر من و شما دولت منزل و مقام آنچنانی داشته باشیم, باز هم نمی توانیم از گفتار و نگاه و کردار و رفتارهای مان گریز کنیم. بزرگترین نعمت و ثروت, سلامتی روح و روان انسان است. بزرگترین نعمت و یگانه درمان, سلامتی و شادمانی و بازگشت عظمت و شکوه حقیقی در "شناخت" است. چاره و راهی دیگر وجود ندارد. صلح و آزادی و آرامش و سلامتی, تنها از طریق شناخت همه انسان ها فراهم می شود. وقتی من و شما مالیات نمی پردازیم... وقتی من و شما از چراغ قرمز عبور می کنیم... جریمه می شویم و ... وقتی من و شما مالیات طبیعت و غریزه را, که همان با طبیعت هم هویت شدن است, نمی پذیریم... وقتی من و شما قانون رشد و بزرگ شدن طبیعی را از بچه های مان می گیریم و آنان را کنار و جلوی چشمشان از عشق و محبت و زیباگویی محروم می کنیم, طبیعی هست که بیماری هایی مانند بوردرلاین سراغ انسان خواهد آمد. جای هیچگونه تعجب وجود ندارد, وقتی مادری روزی پنجاه بار سر بچه اش داد بزند که مواظب باش, می افتی و پایت می شکند. مواظب باش می افتی و می میری! طبیعی هست که فرزند ما در بزرگسالی یک ترس ریشه دار را با خود حمل خواهد کرد! مواظب باش از بیگانه و غریبه, چیزی نگیری بخوری! طبیعی هست که فرزند من و شما در بزرگسالی احساس تنهایی و بیگانگی خواهد کرد! وقتی کنار فرزند پاک نشسته ایم و به جای یگانگی و دوستی و مهربانی از دیگران بدگویی می کنیم, معلوم هست وقتی بزرگ شدیم, تنها, خاطره های بد و زشت انسان ها در یادمان می ماند.هنگامی که واقعیت زیبارخی همسر و همسایه را در دید و بازدیدها, کنار فرزندانمان مخفی می کنیم, جای تعجبی وجود ندارد که فرزندمان در بزرگسالی یک شکافی بزرگ, بین عقل و قلب داشته باشد! و از ابراز علاقه پرهیز بکند! زمانی که پدر و مادری نارسیست و خودشیفته, برای هیچ کسی ارزشی قایل نیست و بچه, شاهد این است و بچه داخل این فضا بزرگ می شود, وقتی بزرگ بشود, احساس پوچی عمیقی خواهد کرد, زیرا در خانواده ای بی ارزش بزرگ شده اند و بی ارزشی را شنیده و تجربه کرده اند! خنده و احترام بازاری را دیده است و به همین خاطر اگر تمام روز را هم بخندد و جادوگری را تمرین بکند, در باطن خود احساس درد و اندوه خواهد کرد.پدر و مادری که انحراف جنسی دارند و پیوسته نگران پرده و نیم تنه فرزندشان هستند, طبیعی هست که فرزندمان در بزرگسالی شاهد خشم و سرخوردگی و دوره های افسردگی و خودکم بینی و هیجانات شدید خواهد شد! وقتی پدری جلوی چشمان فرزندش, همسرش را مورد ضرب و شتم و توهین قرار می دهد و لحظه ای بعد, زن باید از میهمان خانواده مرد پذیرایی و خوشرویی هم بکند, تعجب نکنیم که فرزندمان در بزرگسالی اعتماد و عدم اعتماد ناگهانی به اطرافیان خود داشته باشد! و حال و احوالشان در بزرگسالی با نوسانات تند و سریع تغییر پذیر باشد! و زمانی که پدر و مادری هیچ موقع شکرگزار و راضی نیستند و همیشه در گذشته و حساب و کتاب های آینده لاس می زنند, و به جای شادمانی و جشن با غم و حسرت و نفرین همخو شده اند, طبیعی هست که فرزندشان همیشه احساس پوچی و افسردگی خواهد کرد.
وقتی فرزندتان عدم تفاهم پدر و مادر را دیده و چشیده است, وقتی به جای درک و احترام به حقوق, زور و قلدری را دیده و چشیده است, تعجب نکنیم که فرزندمان در بزرگسالی, متکبر و خودکم بین و احساس حقارت درونی داشته باشد! زمانی که فرزندمان در ۹ سالگی به خاطر انحرافات جنسی جامعه, نمی تواند بغل مرد همسایه و یا پسر همسایه بنشیند و بازی و یا آغوش را تجربه بکند, در بزرگسالی با احساساتی که لبریز است و کاری دیگر از دستش بر نمی آید, مواجه خواهد شد. و یا دنبال عشق پدری و مادری خواهد گشت که بیست و پنج سال از خودش بزرگ و یا کوچک باشد!در خانواده های شلوغ و پر رفت و آمدی که از روی عادات و سنت باشد, و یا خانواده هایی که در انزوا رشد می کنند, فرزندان این خانواده ها در بزرگسالی یا ترس از تنهایی و انزوا گریبانگیرشان می شود و یا ترس و فوبی از جامعه و اجتماع و شلوغی ها!! و زمانی که هیچ خلاقیت و هیچ شیطنتی و هیچ آزادی و ابتکار عملی و یا خود عملی را فرزندان ما تجربه نمی کنند, وقتی بزرگ شدند, دنبال دعوا و ستیز و بحران می گردند. و همیشه احساس عدم درک از طرف دیگران می کنند و همیشه مقصر کسی دیگر است!وقتی که در خانواده ای همیشه موضوع گفتگوها- اقتصاد محور و نفس و ذهن محور بوده است, حتما انتظار داشته باشید که فرزندتان در بزرگسالی با بیماری شیدایی و نفرت و ایده آل سازی, یعنی خوب مطلق و یا بد مطلق و با کیستی و هویت خود بیگانه خواهند بود و به همین جهت امنیت را در بیرون از خود جستجو خواهند کرد. وقتی این را در دیگران نیافتند, احساس تهدید و شکاکی و گمان زنی و توهم, همسایه دیوار به دیوار اینان خواهد بود! خداوند هیچ کسی را عقده ای بزرگ نکند! عقده ها انسان ها را منجمد می کنند! و از پخش و تقسیم عشق ما را محروم می سازند. عقده سرلشکر این سربازان ویروس بوردرلاین می باشد. عقده شاهنشاه و گدا تولید می کند! امیر می گوید که انتظار دارد که پسرش یک چیزی بشود و مهم نیست که چی بشود! بالاخره یک چیزی در دانشگاه بخواند. یک چیزی بشود!! و دختر امیر همسر کسی می شود که یک کسی هست! فرزندان اینان عقده ای نیستند!؟ چرا عقده ای هستند. کسی و ذهنی که انسان ها را تیکه تیکه بکند, و به خاطر نفس و ذهنیت و باورش زندگی را حتی از دست فرزندانش بگیرد, بیگانه از خود است و بیگانه بودن از خود بزرگترین عقده موجود می باشد.
پدر و مادر عزیزم, باورهای پدر و مادر عزیزم, عقده های پدر و مادر عزیزم,من را خواجه و عقیم بزرگ کردی! حداقل یک پوشاکی برایم بخر تا آن چه را که به من بخشیدی برایت اسهال اخلاقی کنم, تا اندکی بوی عمیق و زشتی های کنسرواتیو بودنت را حس بکنی,من عروسک تو نبودم و نیستم که من را بر طبق میل و شبه هایت بزرگ بکنی. من شبه نیستم. من جان دارم و جان جان می کنم. مهربان باش و من را این همه دست کم نگیر. من همین فرداست که خودم پدر و مادر بشوم!! هر چقدر تو سرکه به زندگی من بریزی, من به آن عسل و عشق اضافه خواهم کرد. نه این که بخواهم با غذا و خوردنی و شکم, وزن او را زیاد بکنم!! وزن و بزرگی فرزندان ما مهم نیست. مهم بی وزنی بودن است. خیلی خیلی به خودت اضافه نکن. رحم مادر را با چیزهای غیر طبیعی سیر نکنیم!! بالاخره باید از این زندان وهم و جهان بیرونی متولد بشویم و ... تولد با عشقی تازه و پاک و در عدم خرافه بر ما مبارک باد.
-
-
2013_11_26, 17:09
بالا |
پست 2
RE: علل و درمان بیماری بوردرلاین
سلام:
لطفا منبع مقاله رو ذكر كنيد 
-