-
2013_03_13, 23:34
بالا |
پست 1
ارایشگر امریکایی و ایرانی ها
تکراریه اما جالبه و لبخندی به چهره تان می نشاند: [size=18pt]در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي ميكرد كه سالهابچهدار نميشد. او نذر كرد كه اگر بچهدار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را به رايگان اصلاح كند.[/size][size=18pt]بالاخره خدا خواست و او بچهدار شد![/size][size=18pt]روز اول يك شيريني فروش وارد مغازه شد.. پس از پايان كار، هنگامي كه قنادخواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگرخواست مغازهاش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني و يك كارت تبريك و تشكراز طرف قناد دم در بود.[/size][size=18pt]روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كرد و هنگامي كه خواست حساب كند،آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازهاش را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود.[/size][size=18pt]روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد.[/size][size=18pt]فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازهاش را باز كند، با چه منظرهاي روبرو شد؟ فكركنيد. شما هم يك ايراني هستيد! چهل تا ايراني، همه سوار بر آخرين مدل ماشين، دم در سلماني صف كشيده بودند و غر ميزدند كه پس چرا اين مردك حمال الاغ مغازهاش را باز نميكنه؟!![/size]
-