-
2013_04_03, 12:33
بالا |
پست 1
اختلال وسواس فكري – عملي
وسواسهاي فكري و وسواسهاي عملي چه چيزهايي هستند؟
نشانه هاي وسواس
دريافت كمك
اختلال وسواس فكري عملي اغلب موضوع لطيفه ها، بذله گويي ها و شوخي ها بوده است. بر خلاف الگوهاي كليشه اي، اختلال و سواس فكري عملي واقعي موضوعي خنده دار نيست. وسواس يك اختلال اضطرابي داراي پايه زيست شناختي است كه اغلب از كودكي شروع مي شود و ممكن است الگوي خانوادگي داشته باشد. اختلال وسواس فكري – علمي با وسواسهاي فكري، رفتارهاي اجباري و يا هر دو آنها مشخص مي گردد. وسواسهاي فكري افكار يا تجسم هاي نا خوانده اي هستند كه به صورت مكرر وارد آگاهي مي گردند. در حالي كه رفتارهاي اجباري، در ظاهر امر رفتارها و عادات مكرر غير قابل توقف هستند كه شخص باهدف كاهش ناراحتي و اضطراب خود آنها را انجام مي دهد. هم افكار وسواسي و هم رفتارهاي اجباري معمولاً توسط خود مبتلايان به آنها غير واقع گرايانه و غير منطقي ارزيابي مي شوند، امّا مبتلايان، خود را ناتوان از متوقف كردن آنها مي دانند.
نشانه هاي وسواس
گرچه انواع افكار و رفتارها در اغلب موارد از شخصي به شخص ديگر فرق مي كند، بعضي از الگوها مشترك هستند. به عنوان مثال، مبتلايان به وسواس امكان دارد در "وارسي هاي" مكرر درگير گردند. اين عمل ممكن است بصورت وارسي درها و كليدها جهت كسب اطمينان، خاموش كردن همه وسايل، قرار دادن كليدها در مكان (خاصي) و از قبيل آنها باشد. بعضي از مردم ممكن است بصورت افراطي از طريق دست شستن و تميز كردن مكرر از ميكروبها اجتناب نمايند. بعضي از مردم ممكن است تشريفات رفتاري ويژه اي در مورد فعاليتهاي روزمره داشته باشند، از قبيل: پوشيدن يا در آوردن لباس به شيوه و نظم خاص، وارد شدن يا ترك كردن خانه يا اتاق به شيوه اي معين، سعي در تكرار (يا اجتناب از تكرار) يك عمل يا فكر خاصي به تعداد مشخص جهت بدست آوردن خوشبختي و غيره. در بعضي موارد رفتارهاي مرتبط با ساير اختلالها، ازقبيل بي اشتهايي عصبي، پر اشتهايي و جنون موكندن (كندن موها، كندن مژه ها) مي توانند كيفيت وسواس به خود بگيرند.
خيلي مهم است كه به اين نكته توجه داشته باشيد كه بسياري از مردم بعضي از الگوهاي رفتاري و فكري فوق را در دوره اي از زندگي خود تجربه مي كنند، بدون اينكه به اختلال وسواس فكري – عملي مبتلا باشند. به عنوان مثال، وارسي درها جهت ايجاد امنيت بيشتر و يا شستن دستها بعد از مواجه شدن با ميكروبها امري طبيعي است.
نشان دادن درجاتي از پاكيزگي و توجه به جزئيات متناسب به نظر مي رسد و حتي به هنگام رشد و بالغ شدن به عنوان نشانه هايي از بلوغ در كودكان در نظر گرفته مي شود. همين طور، هر كسي يك شيوه و اسلوب براي انجام كارهاي خود دارد. فقط زماني كه افكار و رفتارها به طور افراطي مكرر بود، و يا به جاي كمك، در فعاليتهاي روزمره زندگي تداخل كرد، بايد به اختلال وسواس مظنون بود. بنابراين، افراد داراي اختلال وسواس زمان زيادي را صرف انجام تشريفات يا اجتناب از رفتارهاي (خاص) مي كنند، طوري كه مسائل مهم زندگي شان مورد غفلت قرار مي گيرد. آنها آنقدر زمان صرف بهداشت شخصي خود ميكنند كه از كلاس جا مي مانند. آنها ممكن است آنقدر نگران ميكروب و آلودگي باشند كه از صرف غذا در سالن غذا خوري و به همراه دوستانشان خودداري نمايند. آنها همچنين ممكن است به خاطر ترس و شرمندگي از فاش شدن نشانه هاي وسواسي شان در پيش ديگران از فعاليتهاي اجتماعي خودداري كنند.
دريافت كمك
اگر شما فكر مي كنيد كه خودتان و يا كسي كه شما مي شناسيد، از اختلال وسواس رنج ميبرد (ميبريد) با يك متخصص بهداشت رواني مشاوره نماييد. اختلال وسواس فكري ـ عملي، اختلالي است كه مي توان به آن از طريق مشاوره، رفتار درماني و يا دارو درماني كمك كرد. دفتر مشاوره از همكاري متخصصيني در حوزه بهداشت روان بهره مند است كه مي توانند به افراد مبتلا به وسواس، در غلبه بر آن كمك هاي تخصصي قابل ملاحظه اي ارائه دهند. (در صورت احساس نياز و يا مظنون بودن به وجود وسواس در خودتان با دفتر مشاوره تماس حاصل نماييد.)
ترجمه:
مجيد محمود عليلو
كارشناس مركز مشاوره وزارت علوم, تحقيقات و فناوري
و
همكار مركز مشاوره دانشگاه تهران
-
-
2013_04_03, 19:43
بالا |
پست 2
RE: اختلال وسواس فكري – عملي
توصیف اختلال وسواسی جبری از تاریخ معرفی اولیه آن توسط اسکیرول د ر ۱۸۳۸ تا کنون تغییری نیافته است. این اختلال با عناوین مختلفی از قبیل حالت وسواسی ، نوروز یا بیماری وسواسی و اختلال وسواسی جبری معرفی می شود (گریسون و همکاران، ۱۳۸۲). اختلال وسواسی جبری یا اختلال و سواس فکری عملی مساله ای ست که به وسیله افکار، تصاویر ذهنی و رفتارهای اجباری ناخواند ه مزاحم مشخص می شود . اعمال اجباری شامل آیین های آشکار (نظیر شستن مکرر د ست و رفتارهای وارسی) و آیین های ناآشکار می شود ؛ این د و نوع آیین د ر این جا به عنوان رفتارهای خنثی کنند ه د ر نظر گرفته می شوند (کلارک و فربورن، ۱۳۸۰). متن تجد ید نظر شد ه ویراست چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM IV TR) اختلال وسواسی جبری را به عنوان شناختارهای پیش بینی کنند ه ای تعریف می کند که از نگرانی های زیاد از حد د ر باره مسایل واقعی زند گی متفاوت است. این موضوع اشاره به تمایز افکار وسواسی از نگرانی هایی د ارد که د ر اختلال اضطراب فراگیر شایع است.
د ر واقع وجود آگاهی فرد از افکار و تصاویر ناخواند ه مزاحم به عنوان فرآورد ه ذهن خود ش، برای تمایز آن ها از پد ید ه های روان پریش، ضروری است. برای آنکه این رفتارها به عنوان اعمال وسواسی د ر نظر گرفته شوند ، لازم است با هد ف جلوگیری و یا کاهش ناراحتی یا پیامد های د رد ناک انجام شوند ، بد ون اینکه پیوند و ارتباط واقع بینانه ای د اشته باشد با آن چه قرار است بی اثر و خنثی کنند ، (انجمن روان پزشکان آمریکا، ۲۰۰۰). با توجه به اینکه افکار ناخواند ه مزاحم د ر کسانی که مشکلات بالینی و مرضی ند ارند ، شایع است؛ این جنبه از OCD از اهمیت خاصی برخورد ار است (کلارک و فربورن ، ۱۳۸۰). شیوع اختلال وسواسی جبری با شیوعی کمتر از ۱/۰د رصد تا کنون به عنوان یک مساله بالینی ناد ر د ر نظر گرفته شد ه است. اما مطالعات همه گیر شناختی اخیر حاکی از آن است که شیوع OCD د ر جمعیت عمومی احتمالا بیشتر از آن چیزی است که قبلا تصور می شد ، می باشد ؛ یعنی چیزی د ر حد ود ۵/۲ ۹/۱ د رصد (فری استون و لاد اسر، ۱۹۹۸؛ انجمن روان پزشکان آمریکا، ۲۰۰۰؛ کلارک و فربورن ، ۱۳۸۰). مد ل های نظری مد ل رفتاری مد ل د و مرحله ای مورر د رباره اکتساب و نگهد اری رفتارهای ترس و اجتناب معمولا برای توضیح و توجیه اختلالات وسواسی اجباری و ترس های مرضی مورد استفاد ه قرار می گیرد .
این مد ل که د ر سال ۱۹۵۰ توسط د الرد و میلر و د ر سال ۱۹۶۰ توسط خود مورر تکمیل شد ه است، فرض می کند که ابتد ا یک روید اد خنثی بر اثر همراه شد ن با یک محرک که به علت طبیعت خاص خود ایجاد ناراحتی یا اضطراب می کند ، خاصیت ترس زایی به د ست می آورد . به این ترتیب، از طریق یک فرآیند بازخوانی یا تد اعی، هم اشیای خارجی قابل لمس و هم افکار و تصورات ذهنی، قد رت ایجاد ترس و ناراحتی را کسب می کنند . د ر مرحله د وم یعنی مرحله ی تشکیل علایم بیماری، فرد پاسخ های گریز یا اجتناب لازم برای تقلیل د اد ن اضطراب و ناراحتی ایجاد شد ه توسط محرک های شرطی مختلف را فرامی گیرد و این پاسخ ها به علت موفقیت آن ها د ر تقلیل د اد ن اضطراب تقویت می شوند و اد امه می یابند . به علت تعمیم پید ا کرد ن پاسخ ترس و اضطراب به اشیاء و موقعیت های متعد د ، بیماران وسواسی جبری نمی توانند به راحتی از موقعیت های زیاد ی که د ر آنان ترس و ناراحتی ایجاد می کنند اجتناب نمایند (گریسون و همکاران، ۱۳۸۲). د ر افراد مبتلا، رفتارهای گریز و اجتنابی (نظیر وارسی و شستشوی وسواسی) تکوین می یابد که از خاموش سازی اضطراب جلوگیری می کند (راچمن و هود سون، ۱۹۸۰ به نقل از سالکووسکیس و کرک، ۱۳۸۰
-
-
2013_04_03, 19:44
بالا |
پست 3
RE: اختلال وسواس فكري – عملي
چشم انداز بیماری
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت وسواسی فکری – عملی را این گونه توصیف می کند: الگوی فراگیر اشتغال ذهنی نسبت به نظم و ترتیب، کمال گرایی و کنترل ذهنی و میان فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری، گشاده رویی و کارآمدی که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینه های گوناگون ظاهر می گردد. و با چهار یا بیشتر از موارد زیر مشخص می شود:
▪ اشتغال ذهنی نسبت به جزئیات، قواعد، فهرستها، سازماندهی یا برنامه ریزی تا اندازه ای که هدف اصلی فعالیت کم می شود.
▪ کمال گرایی مانع از تکمیل کارها می شود( برای مثال: از کامل کردن یک طرح به علت این که معیارهای بیش از اندازه دقیق او برآورده نشده اند، ناتوان است).
▪ شیفتگی شدید به کار و تولید تا اندازه ای که فعالیتهای تفریحی و دوستیها نادیده گرفته می شوند (ناشی از نیاز اقتصادی آشکار نیست).
▪ وظیفه شناسی افراطی، دقیق بودن زیاد و انعطاف ناپذیری در مورد مسایل اخلاقی و ارزشی که با هویت فرهنگی یا مذهبی تبیین نمی شود.
▪ ناتوانی در دور انداختن اشیاء کهنه و بی ارزش حتی هنگامیکه هیچ ارزش عاطفی نداشته باشند.
▪اکراه در واگذاری تکالیف به دیگران و یا همکاری با دیگران مگر این که دیگران روش وی را در انجام کارها به طور کامل قبول کنند.
▪ ناخن خشکی نسبت به خود و دیگران، به اعتقاد آنها پول چیزی است که باید آن را برای فجایع آتی پس انداز کرد.
▪انعطاف ناپذیری و سرسختی
●چشم انداز ابعادی
در این جا مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت وسواسی فکری-عملی یک نیمرخ فرضی را ایجاد کرده است (مک کری،۱۹۹۴) :
الف ـ نوروزگرایی بالا: عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.
ب ـ برونگرایی بالا : پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.
ج ـ گشودگی بالا : اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه، سودمندی، تفکر غیرعادی(برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.
د ـ توافق بالا: زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران، صداقت زیاد و فراوان ، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن.
ه ـ وظیفه شناسی بالا: شیفتگی به کار ، معتاد بودن به کار تا اندازه ای که باعث محرومیت از خانواده می شود. دوباره کاری: مشتمل بر نظافت ، پاکیزگی افراطی و توجه به جزئیات ، خودانضباطی انعطاف ناپذیر.
●چشم انداز رفتاری
مشخصهٔ اصلی شخصیت وسواسی فکری- عملی تلاش بی امان برای دستیابی به کمال است. معیارهای بسیار بالا، افراد با این اختلال را وامی دارد که خواهان کمال برای خود و دیگران باشند. هر قدر هم که نتیجهٔ کارشان عالی باشد، بندرت از آن خشنود می شوند.و به دلیل آنکه خود را قادر به رسیدن به معیارهای دست نایافتنی نمی بینند، معمولاً در انجام کارهای مهم تعلل می کنند. یا وقت کمی به آن اختصاص می دهند و یا کار را به تاخیر می اندازند. آنها برای کار و تولید بیش از روابط میان فردی ارزش قائل هستند و بیش از حد به جزئیات، فهرست ها، مقررات، و جداول زمانی می پردازند. آنها در تصمیم گیری در بیشتر برنامه های زندگی مشکل زیادی دارند. و مستعد اجتناب از تصمیم گیری در مورد برنامه های تفریحی هستند. افرادی که دچار این اختلال هستند در بروز هیجاناتشان مشکل دارند. و در نظر دیگران مردمی رسمی، خشک، بسیار با وجدان و اخلاقی می نمایند(روزنهان، سیلگمن،۲۰۰۱).
این مرور در اختلالات روانپزشکی همراه با سوءمصرف و وابستگی به مواد نشان دهنده وسعت اطلاعاتی است که هنگام تشخیص و درمان اعتیاد به مواد مورد نیاز است. هنگام ارزیابی سوءمصرف دارویی، شناخت اختلالات روانی دیگری که اولیه و ثانویه بر وابستگی به مواد هستند اهمیت دارد و برای اقدام درمانی باید به آنها توجه کامل مبذول گردد. آنها عمدتاً به برنامه های درمانی متفاوتی نیاز دارند که می باید در موازات درمان اعتیاد پیش رود. نباید تصور شود که اعتیاد به مواد دارویی تنها و اصلی ترین مسئله بیماری است که برای درمان اختلال سوءمصرف مواد معرفی شده است . افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی در این گروه متداول است و وقتی که این مشکلات همزمان شناسایی و برنامه های درمانی انجام شد نتایج بدست آمده بسیار رضایت بخش خواهد بود(هرسن و ترنر۱۹۹۴، ترجمه شاملو۱۳۷۶).
-