ازدواج و مخالفت خانواده

[zahra-s]

سلام.سال نو مبارک
من زهرا 20سالمه(20سال و 7ماه).قصد ازدواج با سیروس 25 ساله(25سال و 10ماه) رو دارم.من آستارایی ام (گیلان)و اون جیرفتی(کرمان).
4شنبه سوری مراسم خواستگاریم بود.خانوادم مخالفن.نمیدونم چجوری راضیشون کنم.پیش یه مشاور رفتم.اون از لحاظ مواردی که واسه ازدواج لازمه،مشکلی بیان نکرد.فقط تحصیلات و کار.(که به نظر من و انشاالله همسر آینده ام مشکلی وجود نداره.
(من دانشجوی ترم 4معماری توی ساری ام و اون اواخر سربازیشو تو تهران سپری میکنه.تحصیلاتش دیپلمه و بعد از اتمام سربازیش ادامه تحصیل میده انشاالله.4ساله با هم آشنا شدیم).مشکل خانوادم واسه دوری راهه.و اینکه واسه چی میخوای این هخمه راهو بری؟من ملاک هامو میگم.اما قبول ندارن.
مشاور بهم گفت پیش یه مشاور دیگه برم و نظرشو بدونم..
ازتون کمک میخوام..واقعا نمیدونم چیکار کنم.هیچکسی رو جز سیروس واسه زندگیم نمیتونم انتخاب کنم،یعنی تا به حال همچین فردی ندیده بودم.خیلی دوسم داره.و هیچوقت دلمو نمیشکنه(نه الان نه آینده)
هیچکدوم از این حرفارو احساسی نمیگم که بگین به مرور زمان به نبودش عادت میکنم.
کمکمون کنین که به هم برسیم.
همه چی به پولدار بودن و تحصیلات نیست.از نظر من دوست داشتن همدیگه خیلی مهمه.
ملاک من تو زندگیم ایمانه و صداقت و اخلاق و رفتار خیلی خوب و بامحبت بودن همسر.وقتی اینا باشن،میشه پول رو چاشنیش کرد و به خوشبختی رسید ولی اگه اونا نباشن،هرچقدم پول بیاد دستم،واسم ارزش نداره.
فکر کنم تا حدودی خصوصیاتم مشخص شد.خواهشا کمکم کنید.منتظر جوابتون هستم.
خیلی نا امید بودم.تو اوج ناامیدی با این سایت آشنا شدم.امیدوارم با کمکتون به نتیجه ی خوبی برسم..

[rahaii]

سلام دوست عزيز به همياري خوش آمديد:

دليل مخالفت خانواده شما فقط دوري راهه؟ چطوري باهم آشنا شديد؟ نظر خانواده ايشون چيه؟ سطح فرهنگي و اقتصادي هر دو خانواده؟ قبل سربازي شاغل بودند؟ قراره بعد از ازدواج كجا ساكن بشيد؟ 

 

[راهله]

سلام به زهرا عزیز
واسه ازدواج هیچ وقت عجله نکن
همانطور که گفتین شما از دو فرهنگ متفاوت هستید
بیشتر تحقیق کنید و از خدا کمک بخواین اگر به صلاحتون باشه خدا درستش میکنه
شاد باشید

[م.حدادی]

سلام دوست عزیز.غیر از تحصیلات در چه زمینه هایی دیگه با هم فرق دارید ؟به نظر شما کار و تحصیلات مشکل کوچیکی هست واسه ازدواج؟اینکه گفتید خیلی دوستم داره و دلم را در "آینده " نمیشکنه.... ایا اینده را میتونید تضمین کنید ؟از لحاظ وضعیت مالی،شما بالاتر هستید یا ایشون ؟گفتید ملاک اتون اخلاق و دوست داشتن ایشون هست ایا به  نظر شما در اینده اگر ایشون "کار "پیدا نکردن و اخلاق اشون بخاطر این مساله تغییر کرد و خدایی نکرده رفتارشون مثل الان نبود باز هم دوست اش دارید ؟من اینطور  برداشت کردم که شما ایشون را دوست دارید چون شما را دوست دارن و قابلیت هایی از شما را که شاید دیگران هیچوقت بهش توجه نکردن را تحسین می کنند و این باعث میشه که شما احساس کنید که فرد دوست داشتنی هستید و کسی را که این حس را به شما داده (آقای سیروس)را دوست دارید.درسته ؟شما میگید من این حرفا رو احساسی نمیگم ولی در انتهای نوشته هاتون گفتید که :"
همه چی به پولدار بودن و تحصیلات نیست.از نظر من دوست داشتن همدیگه خیلی مهمه.
ملاک من تو زندگیم ایمانه و صداقت و اخلاق و رفتار خیلی خوب و بامحبت بودن همسر.وقتی اینا باشن،میشه پول رو چاشنیش کرد و به خوشبختی رسید ولی اگه اونا نباشن،هرچقدم پول بیاد دستم،واسم ارزش نداره.
حس میکنم شما تصمیم خودتونو گرفتید فقط الان میخاید بامهر تایید یک مشاور اون اندک شکی را هم که دارید از بین ببرید نظرتون چیه دوست گرامی؟میشه بفرماییدچجوری باهم آشنا شدید  و رابطتون در چه حدی هست؟تشکر
 

[zahra-s]

rahaii
سلام.
آره شاغل بود
خانواده ی اون موافقن..
سطح اقتصادی متوسطی داریم جفتمون.
اگه خدا بخواد،بندرعباس.اگه نشد که جیرفت.
 

[zahra-s]

راهله
سلام.
آخه الآن فرهنگ خونه به خونه هم با هم فرق داره.امکان داره دو تا همسایه فرهنگهاشون متفاوت باشه ولی دو خانواده از شهر دیگه به هم بیان.قبول داری؟
من عجله ای ندارم.ولی چون ارتباطی با هم نداریم(بخاطر اعتقادی که داریم) و حتی با هم بیرونم نمیریم،دلمون میخواد زودتر به هم برسیم
ممنون.

[zahra-s]

م.ن
سلام
کار که هست.منتهی چون آزاده،مورد قبول خانوادم نیست.
ما تو این راه به کلی مشکل هم برخوردیم،قهر کردیم آشتی کردیم و.... نه که بگم رویایی ترین و رمانتیک ترین هستیم،نه..
من تو انتظار  مهر تایید نیستم.خود مشاور مشکل خاصی ندید.من باهاش حضوری صحبت کردم. فقط اگه مسئله ی کار اداری حل شه،به امید خدا هرچه زودتر به هم می رسیم...
من تو دوری راه مشکلی نمی بینم چون همین الآنم تو یه شهر دور از خانوادم زندگی می کنم و ماه به ماه یا دوماه یکبار میبینمشون.اگه زندگی تو راه دور سخت باشه،واسه من که الآن سختتره چون نه خانوادم کنارم هستن نه همسر...
اینکه میگم احساسی نمیگم کاملا درسته.دوست داشتن یعنی احساسی تصمیم گرفتن؟؟؟؟؟
گفتم دوست داریم همدیگرو..به نظر شما نمیشه کسی رو عاقلانه دوست داشت؟همونطور که پدر و مادر و .... دو دوست داریم..
و اینکه هیچ شکی تو انتخابم ندارم.فقط بخاطر خانوادم با مشاور در میون گذاشتم.همین.
با تشکر...
 

[راهله]

خیلی عاشقی زهرا جان
با عشق نمیشه تصمیم گرفت
قصه کنیزک و پادشاه رو بخون که از تند شدن ضربان نبض رگ کنیزک طبیب پی به بیماری کنیزک برد
عشق مثل آتیش که هر چه طولانی تر بشه و کش بیاد شعله ور تر میشه 
به خدا توکل کن هر چه خواست اوست اینشاالله میشه