جلوی آینه ایستاده و به چهره خودش با دقت نگاه می کند. تصاویر هنر پیشه های مختلف یکی یکی از جلوی چشمش رد می شود. سرش شلوغ ایت. دارد خودش را با آن ها مقایسه می کند. معیار او برای زیبایی مقبولیت چهره در نظر دیگران است. روی این حساب، هر چند وقت یک بار دچار غم عمیقی می شود. با خودش فکر می کند: خدایا چه کار کنم که مقبول تر باشم. چرا مرا به این صورت خلق کردی؟
نوعی وابستگی در وجودش موج می زند. دلش می خواهد نظر همه را درباره خودش بپرسد. برایش خیلی مهم است که تایید شود و محبوب دیگران شود. حداقل دو سوم افراد او را بپسندند و همین همیشه اسباب دردسر است.
------------هر که طالب آن باشد که مدح او کنند و خوش آمد او گویند، و متنفر باشد از این که بدگویی او کنند، این صفت نتیجه حب جاه است و از مهلکات عظیمه است. زیرا هر کس که دوست دارد مدح او کنند و می ترسد از مذمت ، پیوسته طالب رضای مردم است و گفتار و کردار خود را بر وفق خواهش ایشان به عمل می آورد و به امید آن که مدح او گویند و از ترس آن که مذمت او کنند، مطلقا ملاحظه رضایت خالق را منظور نمی دارد.
پس بسا باش که واجبات را ترک نماید و محرمات را مرتکب گردد و در امر به معروف و نهی منکر مسامحه نماید و از حق و انصاف تعدی کند و شکی نیست که جمیع این ها باعث هلاکت است و به این سبب است که اخبار بسیار در مذمت این صفت رسیده است.
سید عالم، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «این است و جز این نیست که مردمان هلاک شدند به واسطه متابعت هوا و هوس و دوستی مدح و ثنا.»1
----------------
علاقه شدید به تایید شدن توسط یگران باعث شده که نتواند خود واقعی اش را بروز دهد. انگار اسیری باشد در دست سایرین. سعی می کند طبق آخرین مد، لباس بپوشد و خودش را بیاراید . می داند که ارایش و زیور برای زنان در مقابل نا محرم حرام است ولی جرات ساده پوشی را از دست داده و این مساله او را به گناه میکشد.
--------------------------
چون دانستی که حب مدح ، و کراهت ذم از جمله مهلکات و رذایل صفات است ، پس باید دامن همت بر میان زده و در صدد معالجه آن برآیی  پیش از آن که امر از دسست بیرون رود.
اما معالجه محبت مدح و ثنا آن است که ابتدا ملاحظه کنی سببی که نشاط و لذت تو از آن است چیست. پس اگر آن کمال حقیقی نباشد ، چون مال و جاه و شهرت و منصب و امثال این ها مهموم و مغموم و محزون گردی.
اما علاج عملی آن است که چون کسی مدح (کار نادرستی) از تو را گوید، روی از آن گردانده و سخن او را قطع کنی،بلکه با او درشتی و نکوهش کنی، و آنچه مقصود او است به عمل نیاوری.
2
[hr]منابع:
1- محجه البیضاء،جلد 6، ص 112. احیاء العلوم ، ج 3 ، ص 241(به نقل از معراج السعاده ملا احمد نراقی)
2- معراج السعاده با اندکی تلخیص.

یاسمین کاویانی (هفته نامه زن روز)