-
2013_04_17, 19:03
بالا |
پست 1
افزايش سن ازدواج و انحرافات اخلاقي جوانان(تحليل روان شناختي )
مقدمه
نياز جنسي، بخش جدايي ناپذير ماهيت زيستي، رواني و اجتماعي آدمي را تشكيل مي دهد و روشن است كه كيفيت ارضاي اين نياز نقش بسيار مهمي در سلامت و بهداشت رواني فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه هاي ديني، اگر اين نياز به صورت شرعي و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصيت و نيز استمرار حيات بشر مي شود، و اگر امكان ارضاي صحيح آن فراهم نيايد به صورت انحرافات جنسي و بي بند و باري هاي اخلاقي نمودار خواهد شد.
در سال اخير، آمارها منحني هاي رو به رشد و مشابهي را در زمينه انحرافات و بي بند و باري هاي اخلاقي در ميان جوانان نشان مي دهند. اين رشد غيرطبيعي و هماهنگ مي تواند حاكي از عوامل ساختاري همانند باشد. به طور قطع نمي توان يك عامل را علت انحرافات اخلاقي و بي بند و باري جنسي جوانان دانست; در بيشتر موارد، تركيبي از چند عامل وجود دارند. با اين وجود، برخي مطالعات عوامل خاصي را به عنوان عوامل مؤثر در ميزان بروز بي بند و باري جنسي جوانان شناسايي كرده اند. در اين مقاله سعي شده است اين ايده توضيح داده شود كه بي بند و باري هاي جنسي و انحرافات اخلاقي جوانان تا حد زيادي ناشي از فراهم نبودن شرايط ازدواج براي جوانان يا به تعبير دقيق تر، افزايش سن ازدواج است.
افزايش سن ازدواج; مسئله اجتماعي
الف. مقياس هاي اندازه گيري سن ازدواج
پژوهش ها نشان مي دهند در كشورهاي در حال توسعه و از جمله ايران، متوسط سن براي ازدواج جوانان در دهه هاي اخير افزايش يافته است.
1- به عنوان مثال، پژوهشي در اين خصوص حاكي از آن است كه ميانگين سن ازدواج در ايران براي پسران در سال هاي 1354، 25 سال بوده است، در حالي كه بعد از آن (به جز در سال 1365) اين روند افزايش داشته است. اين تحقيق نشان داده است سن ازدواج دختران از سال 1354 تا 1380 به طور مداوم سيري صعودي داشته است.
2-تحقيقاتي چند كه جنبه نظرسنجي دارند نيز افزايش سن ازدواج را نشان داده اند. نظرسنجي هاي انجام شده اخير در تهران حاكي از آنند كه جوانان پسر سن ايده آل براي ازدواج را بالاي 26 سال مي دانند. اين امر بالا رفتن سن ازدواج را نسبت به فضاي سنّتي جامعه، كه معمولا ازدواج ها زير 20 سال انجام مي شده، نشان مي دهد. سن ازدواج براي دختران در اين تحقيق، 21 تا 25 سال گزارش شده است.
به يقين، اگر تحقيق ديگري در اين زمينه انجام شود، رشد بيشتري را نشان خواهد داد. علاوه بر مطالعات نظام مند، موردپژوهي ها و يافته هاي باليني نيز نشان مي دهند كه امروزه جوانان ديرتر ازدواج مي كنند.
ب. هنجار ديني سن ازدواج
ازدواج و تأسيس كانون زندگي مشترك خانوادگي يكي از بهترين و مهم ترين رسوم اجتماعي انسان هاست كه از فطرت و آفرينش ويژه آن ها مايه مي گيرد. اين نياز كه به صورت فطري در انسان به وديعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه هاي بلوغ، همچنان دوران آرام و بي تحركي را پشت سر مي گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجواني، زمان بيداري آن فرا مي رسد و آرام آرام تمامي وجود نوجوانان را در برمي گيرد و به يكي از پرقدرت ترين نيازهاي وي تبديل مي شود. اگر اين نياز به موقع و به طور صحيح پاسخ داده شود، زمينه سلامت و بهداشت رواني انسان فراهم مي گردد. از اين رو، در آيات و روايات به اهميت ازدواج و نيز زمان مناسب آن تصريح و تأكيد شده است.
در قرآن كريم گرچه «سن» خاص و معيني براي ازدواج بيان نشده، ولي از واژگاني همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نكاح» و «بلوغ اشدّ» مي توان به نحوي سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شايد رساترين آيه در تعيين سن ازدواج، اين آيه شريفه باشد: (وَابْتَلُواْ الْيَتَامَي حَتَّي إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ) (نساء: 6); يتيمان را آزمايش كنيد تا هنگامي كه بالغ شده و به نكاح (همسرگزيني) تمايل پيدا كنند. اگر آنان را به درك مصالح زندگاني خود آگاه يافتيد، اموالشان را به آنان بدهيد.
«بلوغ نكاح» در زماني است كه قدرت بر ازدواج پيدا كنند. شيخ طوسي در تفسير آیه مي نويسد: «معناي بلوغ نكاح آن است كه به مرحله توانايي بر همخوابگي و توليد نسل برسند.»در تفسير مراغي آمده است: بلوغ نكاح رسيدن به سنّي است كه استعداد و آمادگي ازدواج حاصل شود. نوجوان در اين حالت ميل پيدا مي كند همسر و سرپرست خانواده باشد.
از موارد ياد شده استفاده مي شود كه معيار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نياز به ازدواج، توانايي همخوابگي، قدرت توليد نسل و رسيدن به حدّ رشد، يعني توانايي بر تشخيص مصلحت خويش، است.
از آن رو كه عمل و سيره معصومان(عليهم السلام) براي ما الگو و حجت است، در تعيين سن ازدواج نيز مي توانيم سيره آن بزرگواران را به عنوان يك هنجار ديني در نظر بگيريم.
ما چه نُرم اجتماعي را ملاك قرار دهيم و چه سيره و عمل معصومان را، در هر دو صورت، سن ازدواج افزايش چشمگيري را نشان مي دهد.به بيان ديگر،سن ازدواج تفاوت معناداري يافته است.
-
-
2013_04_17, 19:04
بالا |
پست 2
RE: افزايش سن ازدواج و انحرافات اخلاقي جوانان(تحليل روان شناختي )
1. تحوّل در الگوهاي رفتاري
در دهه هاي اخير، تحوّل جدّي در الگوهاي رفتاري خانواده ها به وجود آمده است. تغيير در الگوي مصرف، نوع پوشاك، مسكن، سطح انتظارات خانواده ها و توجه به آراسته بودن ظاهري موجب گرديده كه مفهوم زندگي به طور كلي دگرگون شود. امروزه «رفاه» از مهم ترين مسائلي است كه خانواده ها توجه بيشتري بدان مبذول مي دارند. در حالي كه در 4، 5 دهه قبل مفهوم «رفاه» كمتر جايي در زندگي افراد داشت.
جوان در جستوجو و تلاش براي رسيدن به شكلي از زندگي است كه رهيافت واقعي جامعه است، اما از سوي ديگر، فرصت ها و امكانات مساوي براي دست يابي به اين شرايط وجود ندارد. بسياري از جوانان با اين استدلال كه تأمين هزينه هاي عقد و عروسي، تهيه منزل و اسباب و لوازم زندگي بسيار سخت است و نمي توان از عهده مخارج آينده زندگي برآمد و آبرومند زندگي كرد، بر خلاف ميل باطني از ازدواج به موقع خودداري ميورزند.
در پژوهشي كه به منظور بررسي نگرش دانشجويان دختر دانشگاه علوم پزشكي اهواز نسبت به ازدواج انجام شده، بيش از 52% دختران تمايل به ازدواج از خود نشان داده اند، اما 3/25% از همين دانشجويان مشكلات مالي را از موانع ازدواج ذكر كرده اند.تعداد اين قبيل افراد نسبتاً زياد است و شايد برخي، به ويژه پسران، ناچار مي شوند تا پايان عمر مجرد زندگي كنند.
2. ادامه تحصيلات و تحول موقعيت زنان
دومين عاملي كه موجب افزايش سن ازدواج شده، گرايش به ادامه تحصيلات در بين جوانان است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصيلات خود را تا ليسانس و بالاتر ادامه دهند. امروزه تلقّي و برداشت جوانان اين است كه ازدواج فرصت ادامه تحصيل را از آنان سلب مي نمايد. به ويژه تحول موقعيت اجتماعي زنان و گرايش آن ها به تحصيلات عالي موجب شده كه سن ازدواج افزايش پيدا كند.
دختران چنين فكر مي كنند كه بعد از ازدواج به دليل مسئوليت همسري و يا مادري نمي توانند درس بخوانند. خانواده دختر و پسر نيز همين عقيده را دارند و غالباً حاضر نيستند درباره ازدواج فرزندانشان در حال تحصيل اقدام كنند.
3. اعتقاد به داشتن زندگي آزاد
برخي بر اين باورند كه ازدواج باعث ايجاد محدوديت در بسياري از خواسته ها و نيازهاي آنان مي شود; از اين رو، ترجيح مي دهند به شكل مجرد و آزاد زندگي كنند. اين گرايش نه تنها در بين پسران وجود دارد، بلكه برخي از دختران نيز ازدواج را نوعي محدوديت و موجب سلب آزادي هاي فردي خود مي دانند.
شايد بيشتر افرادي كه ازدواج را عامل محدودكننده آزادي هاي فردي مي دانند، فلسفه و حقيقت ازدواج را به خوبي درك نكرده و طرفدار آزادي به معناي غربي آن باشند، اما در اين ميان افرادي هم هستند كه با وجود گرايش مذهبي قوي، آسايش، آرامش، خودسازي و سير و سلوك معنوي را در داشتن نوعي زندگي مي دانند كه در آن قيد و بندهاي زناشويي و زندگي مشترك وجود نداشته باشد. برخي نيز فرزنددار شدن را مانع رشد اجتماعي مطلوب و كار و تحصيل خود مي دانند، از اين رو، حاضر نمي شوند ازدواج كنند.
4. فراهم بودن زمينه ارضاي نامشروع
به نظر مي رسد بين افزايش سن ازدواج و انحرافات اخلاقي رابطه اي دو سويه برقرار باشد. برخي پژوهش ها نشان مي دهند روابط آزاد بين دختر و پسر و امكان تمتُّع و ارضاي جنسي، نياز به ازدواج را در جوانان كم رنگ كرده است.در تحقيقي كه مشكلات و موانع ازدواج جوانان و به ويژه دختران مورد بررسي قرار گرفته، به اين نكته اشاره شده كه برخي جوانان براي ارضاي غرايز طبيعي خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده مي كنند و در نتيجه، وجود زمينه هاي انحرافي و روابط آزاد دختر و پسر را به عنوان يكي از عوامل افزايش سن ازدواج برشمرده است.
بنابراين، روابط آزاد دختر و پسر و امكان بهره گيري جنسي از طريق غير ازدواج كه در عين حال، مسئوليت چنداني بر عهده فرد نمي گذارد، خود يكي از عوامل افزايش سن ازدواج است.
5. وسواس بيش از حد در انتخاب همسر
يكي ديگر از عوامل افزايش سن ازدواج، احتياط بيش از حدّ و وسواس گونه دختر و پسر (يا خانواده آن ها) در مورد همسر آينده مي باشد. افرادي كه بيش از حدّ در اين زمينه وسواس به خرج مي دهند نمي توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آينده خود تصميم بگيرند. اين افراد گاه در اقدام به ازدواج، با اينكه همه اقدامات ضروري پيش از مراسم ازدواج را انجام داده اند، اما چند روز مانده به عقد و يا عروسي، تمام قول و قرارها را زير پا مي گذارند و حاضر به ازدواج نمي شوند.
-